علی فیض اللهی، عضو هیأت علمی دانشگاه ایلام
کد خبر: ۱۲۱۹۲۱
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۹:۱۵ 01 November 2015

( آسیب شناسی فرهنگ ایلی و قبیله ای در انتخابات مجلس شورای اسلامی دراستان ایلام)

 

به گزارش سایت تابناک ایلام، خصیصه های فرهنگ ایلی به عنوان یک گفتمان که دارای ویژگی های خاص و منحصر به فردی نظیر سنت گرایی، خویش سالاری، گذشته گرایی، محافظه کاری، تقدیرگرایی، پدرسالاری، پیرسالاری و خاص گرایی است و در ساختار فرهنگی – اجتماعی موجود به عنوان هادی کنش ها و رفتار انتخاباتی کنشگران عمل نموده و مانعی برای توسعه ی سیاسی و دموکراسی تلقی می شوند.

از پیامدهای مهم این گونه رفتار سیاسی، خویشاوندگزینی، عدم توجه به شایسته گزینی، عدم توجه به برنامه ها و فتور و سستی نهادهای مدنی و احزاب سیاسی است که در استان ایلام قابل ذکرند.

درمباحث جامعه شناسی انتخابات، یکی از رهیافتهای نظری، رفتارشناسی رأی دهندگان است. دراین رهیافت معمولاً محقق در پی پاسخ به این پرسش است که چه عواملی موجب می شوند که رأی دهندگان حزب یا فرد خاصی را انتخاب نمایند؟

باید با رفتارشناسی انتخاباتی در ساحت فرهنگ ایلیاتی وقومی در یک جامعه ی در حال گذار که درآن مناسبات ایلی همچنان درکنار دیگر مناسبات اجتماعی مدرن در زیست جهان ساکنان این دیار ادامه ی حیات می دهند، موردکنکاش وتحقیق قرار گیرد.

 برخی از صاحبنظران، وجود خرده فرهنگهای گوناگون و چندپاره گیهای اجتماعی و فرهنگی را در ایجاد روش های جامعه پذیری مبتنی بر بدگمانی و ناباوری نسبت به دیگران مؤثر قلمداد می کنند.

 استان ایلام نیز در برگیرنده خرده فرهنگهای گوناگون وگروههای قومی (کرد ، لر، لک و عرب) و ایلات و طوایف (ارکوازی، ایوانی، خزل، ملکشاهی، شوهان، عالی بیگی و ...) است که هرکدام حامل ارزشها وهنجارهای خاصی بوده والگوهای رفتاری ویژه ای دارند که منجر به تثبیت، تداوم و تشدید رقابت های قبیله ای در انتخابات و به تبع آن ایجاد گسلهای اجتماعی منطقه ای، زبانی، قومی و فرهنگی  شده که تضعیف «ما»ی شهروندی، جامعه ی مدنی و ضعف احزاب سیاسی یکی از نتایج محتوم آن است.

 بعلاوه شکل گیری مناطق شهری استان، نتیجه ی سیاست اسکان اجباری عشایر در عصر رضاشاه بوده و مهاجرت بی رویه روستاییان به این شهرها بویژه مرکزاستان، روند طبیعی تحول وتحقق شکل بندی های اجتماعی آن را دچار اختلال نموده است، لذا شکل گیری فرهنگ شهروندی به مفهوم مدرن آن محقق نگردیده است.

نگاه سخت افزارانه مدیریت سیاسی و فرهنگی استان نسبت به توسعه و غفلت از نگاه نرم افزاری به مقوله فرهنگ و شهروندی، مانع از مشارکت اجتماعی معنادار و برقراری تعامل منطقی و صحیح بین شهروندان با حوزه ی سیاست و بالعکس میگردد.

 از این روی، توسعه سیاسی و فرهنگ سیاسی و بالطبع، کنش ها و رفتارهای انتخاباتی در عرصه ی انتخابات محلی و مجلس شورای اسلامی در بستر مناسبات ایلی، شکل وکارویژه های خاص خود را دارد.

در هرجامعه ای و ازجمله در يك خرده نظام اجتماعي ایلیاتی، فرهنگ هم مولود و هم مولّد و مقوّم هستي اجتماعي آن است، زيرا يكي از اثرات محيط بر شخصيت فرد، ناشي از تأثیرات فرهنگي است كه فرد در آن رشد يافته است.

افراد متعلق به يك فرهنگ‌ خاص، ارزش‌ها، عقايد، هنجارها و داوری های موجود در آن فرهنگ را آموخته و در معرض درونی ساختن نظام هنجاری و سیستم ایدئولوژیک آن قرار دارند.

 باورهاي فرهنگي به عنوان يك ساختار نسبتاً بادوام، رفتارها و کنش های سياسي را شكل داده و هدايت مي‌كنند. مفهوم فرهنگ سياسي به معناي شیوه ی تأثیر و تأثر متقابل فرهنگ و سياست، بیانگر این واقعیت است که «هر نوع واحد سياسي از قبيله تا كشور، ملت يا حكومت ملي، بطور طبيعي جامعه‌اي است كه به رفتارها، كنش‌ها، واكنش‌ها، هنجارها و افكار خاصي تمايل نشان مي‌دهد».

شیوه ی زيست ايلي، يكي از كهن‌ترين اشكال زيستی در ايران، با تاریخ فربهی از تأثیرگذاریهای سیاسی در سطوح خرد و کلان است. از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اين شكل از زندگي اجتماعی و سیاسی تا زمان انقلاب مشروطیت، خودبسندگی اقتصادی، سیاسی و برخورداري از ساختار سياسي و اجتماعي تقریباً مستقلی بود كه رويدادهاي سياسي ـ اجتماعي مهمی را رقم می زده است.

 تداوم این ساختار سياسي، نظام ايلي را در مناسبات قدرت در جايگاه مهمي قرار مي‌داد. اهميت چنين جايگاهي را مي‌توان در تشكيل دولت‌هاي سياسي‌ در ايران ملاحظه كرد. اين‌ شيوه‌ زندگي تا قرنها، بخش عمده‌ ای از حیات اجتماعي و سیاسی را در ايران تشكيل مي‌داد.

 براساس شواهد، تاریخ سیاسی ایران، مشحون از غلبه گفتمان ایلی بر فرهنگ سیاسی ایران تا اواخر دوره قاجاریه بوده است و در بیشتر ادوار حیات سیاسی ایران، شاهد «به حکومت رسیدن سلطان اسب سوار شمشیر به دستی» بوده ایم که با «بسیج ایلی قدرتمند، دستگاه حکومت را در اختیارگرفته و تا هنگام غلبه فرد قدرتمندی از همان سنخ و از ایلی دیگر  بر او»، حکومت می کرده است.

 از همین روی، به اعتقاد برخی از محققان، «تاریخ ایران، تاریخ به قدرت رسیدن ایلات است» (سريع‌القلم، 1387: 8).

به طورکلی می توان ویژگیهای گفتمان ایلیاتی را «سنت گرایی، خویش سالاری، گذشته گرایی، محافظه کاری، تقدیرگرایی، پدرسالاری، پیرسالاری و خاص گرایی دانست»(قاسمی،1389: 119) که برآیند آن شکل گیری ساخت سیاسی و فرهنگ سیاسی خاصی است که جامعه ی مدنی و احزاب سیاسی را تضعیف یا تعلیق نموده و آزادی کنشگران سیاسی(انتخاب کنندگان) با منشأ ایلی را در هنگامه انتخابات در تنگنا قرار می دهد.

تخته قاپو کردن عشایر در عصر رضاشاه، تحولات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، گسترش شهرنشینی، افزایش میزان تحصیلات و بنیادگذاری نهادهای مدرن در ایران، شكل زندگي ايلي را در یکصد سال گذشته، دچار دگرگوني های ساختاري نموده است. اين تبديل و تحولات، در گونه‌ سنتي به شکلی طبیعی صورت نگرفته است.

 بدین معنی که بنیادهای سیاسی و اقتصادی نظام ایلی در  پرتو این تحولات سست شده اما بنیادهای فرهنگی و اجتماعی آن به ویژه فرهنگ سیاسی برآمده از آن، همچنان پا برجا مانده است و تنها، گروه‌هاي ايلي را که در گذشته، در قالب «گروه‌هاي ايليِ در خود» به‌ سر مي‌بردند، به «گروه های قوميِ براي خود» تبدیل نموده است.

پیامد مهم شناسایی «خود» به عنوان «گروه قومی برای خود»، گسترش تضادها و رقابت های سیاسی قومی در ساختارهای مدرن سیاسی و  به تعبیری تحمیل ساختارهای غیرمدرن و ایلیاتی بر ساختارهای مدرن جامعه کنونی است که می تواند گردش نخبگان را در عرصه سیاست و قدرت، با اخلال مواجه سازد؛ کما اینکه چنین نیز شده است.

در پی تحولات اجتماعی معاصر، اکنون شکل رقابت ميان ايلات و قبايل نیز متحول شده و در عرصه سیاست، به جاي «سلطان اسب سوار شمشیر به دست» و «بکارگیری نیرو و سلاح بر علیه همديگر»، کاندیداهای ایلی در قالب مبارزات سياسي مشروع و با استفاده از ابزار مدرن و در پرتو فرصت هایی که صحنه ی کارزارهای انتخاباتی در اختیارشان قرار می دهد، پای به عرصه رقابت گذاشته و با انگشت نهادن بر شکاف ها وگسلهای قبیله ای، تحريك هیجانات قومي و طایفه ای، شعارهای جذاب و وعده‌هاي رنگارنگ و اهتمام به تشکیل ائتلاف های طایفه ای و قبیله ای، به بسیج سیاسی جوامع ایلی مبادرت ورزیده و  به احیاء و  بازتولید فرهنگ سیاسی پیشین مدد می رسانند. 

طرفه آنکه رهبران محلی احزاب سیاسی نیز در قامت کارگزاران و نخبگان ايلی ظاهر گشته و  بسياري از رهبران محلي احزاب سیاسی، فعالیت سیاسی حزبی را در درون ساختارهای ایلی و منطقه ای پیگیری نموده و با همرنگ شدن با قوم و قبيله خویش، در چهارچوب فرهنگ سیاسی ایلیاتی عمل نموده و مشعل خویشاوندگزینی و خویشاوندسالاری را همچنان زنده و مشتعل نگه می دارند.

تعمیم خویشاوندگرائی و سرایت حس تعلق به قبیله به حوزه ی سیاست، پیامدهای نامطلوبی را در عرصه سیاست های محلی بویژه در زمینه ی رفتارهای انتخاباتی دارد. از جمله: تبدیل رقابت های سیاسی به کشمکش های قبیله ای و دوگانه انگاری و قطبی کردن کاذب فضای انتخابات به دوگانه های ایل من و ایل او، خودی تلقی کردن نامزد ایلی و غیرخودی تلقی کردن سایرنامزدها، عدم توجه به برنامه های ارائه شده توسط کاندیداها، سرنوشت ساز بودن انتساب به ایل قدرتمند پرجمعیت و خویشاوندان نَسَبی و سببی و جدیداً سیاسی، رقابت شکافهای منطقه ای و زبانی به جای برنامه ها و شکافهای سیاسی و مدنی، عدم تعمیم حس وفاداری به نهادهای ملی، تداوم و بازتولید فرهنگ سیاسی محدود و محلی نگر، فقدان یا فتور نهادهای مدنی و ضعف احزاب سیاسی واقعی، ظهور افراد (اعم از انتخاب کننده و یا انتخاب شونده) بعنوان نیروی سیاسی ضعیف و منفعل یا در بدترین حالت مرید و متابعت کننده، دامن زدن به احساسات قوم مدارانه وتحریک گروه های قومی برای رسیدن به هدف.

در ایلام، نوع خاص روابط اجتماعي حاكم و الگوهای اعتماد اجتماعی در مناطق مختلف استان و گستره آشنایی ها و روابط چهره به چهره در بستر مناسبات قومی، بسيج ساكنان آنها را بسيار آسان مي‌كند و زمينه‌ هاي مساعدتري براي حضور در صحنه هاي سياسي مهيا مي‌سازد. خويشاوندگرايي، احساس تعلق به قومی خاص، اعتماد خاص گرایانه و احساس امنیت حاصل از وابستگي به آن قوم، نقش مهمی را در شکل گیری کردارهای سیاسی و فرهنگی کنشگران در چنین ساختار اجتماعی و بافتار فرهنگی متعلق به آن در پی دارد.

از همین منظر است که در هنگامه تبلیغات انتخاباتی در بسترمناسبات اجتماعی جامعه مزبور، کاندیداهای نخبه واقعی نیز به نخبه اسمی تبدیل شده و كانديداهای نخبه واقعی، معمولاً به بهره گیری از تبلیغات چهره به چهره و خانه به خانه روی آورده و با بهره گیری از کنشهای سنتی وعاطفی، تلاش برای کسب مقبولیت از طریق عوام فریبی و هم شکلی رفتاری با توده یا عامه مردم (از طریق رفتن به عیادت، شرکت در مراسم فاتحه و...) سعی در جلب نظر انتخاب کنندگان دارند.

در غیبت نظام حزبی کارآمد و فتور نهادهای مدنی قوی و در پیوند با نهاد کهن و سنتی ایل، متغیر ایلی-قومی به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر الگوی مشارکت سیاسی و کنش انتخاباتی شهروندان رخ نموده است.

به دلایل ساختاری و مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی ناشی از همان ساختار و محرومیت مضاعف استان ایلام، ارائه خدمات نمایندگان به حوزه انتخابیه، نقش تحریک کنندة وعده و وعیدهای پرزرق و برق انتخاباتی کاندیداها، ساختار نامطلوب توزیع امکانات در مناطق مختلف استان، توزیع نامتناسب اقتدار، سیستم ناصحیح استخدام و جذب در دستگاههای اداری استان، بیکاری طاقت فرسا، رواج خویشاوندگزینی و پارتی بازی علنی و... در ادارات استان، نقش تسهیل کننده و توجیه کننده ای را در سوق دادن افراد به خویشاوندگزینی در عرصه ی سیاسی ایفا می نماید.

از طرفی گسلهای جغرافیایی نیز تحت عنوان تأثیر همسایگی (به عنوان متغیری جغرافیایی و فضاگزینی مکانی)، دستمایه رقابتهای قوم گرایانه شده و دوگانه انگاری های ایلی ایلات مشهور و قدرتمند، شکافهای زبانی، طایفه ای و... با به خدمت گرفتن عامل همسایگی جغرافیایی و جعل هویت ساکنان، نقش پر رنگی در انتخابات استان یافته است. دوگانه ایلی به چهارگانه ایلی درحوزه ی شمالی تفکیک شده و در مرحله دوم انتخابات مجلس هشتم، رقابت دوگانه ایلی ملکشاهی ایوانی از سویی و دوگانه همسایگی و جغرافیایی ایلام شیروان چرداول از سوی دیگر نقش آفرینی کردند و سنتی جدید بنیاد نهادند.

علی ایّ حال، دراین سرزمین تحت تأثیر خاستگاه ایلیاتی، سامانه ی قدرت سرشتی محلی گرا، موافقت خواه و انحصارطلب یافته و حق انتخاب شخصی برای اعضاء را به رسمیت نمی شناسد. کنترل اجتماعی شدید و غیر رسمی و عرفی در نظام ایلی، در بحبوحه و هنگامة کارزارهای انتخاباتی، حتی نخبگان واقعی و پرآوازه را به نخبه اسمی تبدیل و ترس از بدنامی قبیله ستیزی، آنان را به یک خویشاوندگزینی ناهمسان از نظر ایدئولوژی سیاسی، و مشارکت تبعیِ همراهی با ایل یا سکوت آزاردهنده مجبور می کند.

با اذعان به کارویژه های مثبت فرهنگ ایلی و مناسک قبیله ای و نقش بی بدیل آن در تسهیل و تحکیم مناسبات و مراودات اجتماعی، همبستگی اجتماعی، اخوت و برادری اسلامی و بویژه نقش ماندگار و بی بدیل این فرهنگ در حراست از مرزهای میهن و دین در دوران 8 ساله ی دفاع مقدس، نمی توان از اثرات آسیب زا و تخریبی آن درعرصه سیاست، چشم پوشی کرد.

نقش مخرب این گونة فرهنگی بر الگوهای کنش و رفتار انتخاباتی و نیز شیوه ی مشارکت سیاسی شهروندان، به ویژه در انتخابات مجلس شورای اسلامی نمود وتجلی غیرقابل انکاری دارد؛ از جمله:  اخلال در روند تصمیم گیری عقلانی- استدلالی انتخاب کنندگان، عدم امکان انتخاب اصلح، ورود افراد ناکارآمد و ضعیف به مجلس، اخلال یا تضعیف نهاد تصمیم سازی و تصمیم گیری (مجلس) در سطح ملی و بین المللی.

و سخن آخر اینکه تقلیل و تضعیف این الگوی کنش سیاسی و ایجاد بسترهایی که در آن کنش های عقلانی انتخاباتی به منصه ی ظهور برسد، درگرو توزیع مجدد فرصتهای سیاسی و توزیع متناسب اقتدار در استان، اصلاح شیوه های گزینش مقامات سیاسی و اداری استان و همچنین بازنگری در الگوی استخدام و روندهای اداری ای  است که تسهیل کننده و مشوق خاص گرایی است و دربستر مناسبات ایلی کهن، مردم را به انتخاب کاندیدای ایلی ولو ناکارآمد از دیدگاه ما – ولیکن حامی ایل در مناسبات قدرت و ازاین رو کنشی عقلانی از دیدگاه انتخاب کنندگان - سوق می دهد. لذا نگارنده بر این باور است که فرهنگ سیاسی قومی خاص گرای برآمده از گفتمان ایلی به دلیل روند توسعه ی اجتماعی و فرهنگی در حال نحیف شدن است اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب هنوز مسیر زیادی را باید پیمود.

می توان با سامان مندی جناح های سیاسی و تعیین اولویت های کلان سیاسی مبتنی بر منافع ملی و پرهیز از تکیه بر الگوهای هویتی در بسیج سیاسی اقوام در زمان انتخابات، هماهنگی نهادهای اجتماعی یگانه ساز و اجتماعی کننده (خانواده، آموزش، دین، رسانه ها ی گروهی و حقوقی) در زمینه تربیت اجتماعی و سیاسی با تأکید بر حقوق شهروندی و زمینه سازی لازم برای شکل گیری و تسهیل فعالیت نهادهای مدنی، از فرهنگ سیاسی ایلیاتی فاصله گرفت.

در ایلام نیز می توان با توزیع مجدد فرصت های سیاسی در استان و  پرداختن نمایندگان مجلس به وظایف خاص قانونی خویش و کمرنگ شدن نقش نمایندگان در عزل و نصب بی ضابطه مدیران، سامان بخشی شیوه های استخدام و جذب نیرو در دستگاه های اجرایی دولتی مطابق مقررات و ضوابط استخدامی و نظارت جدی بر اجرای آن جهت جلوگیری از خویشاوند گزینی، تسهیل و تثبیت فعالیت نهادهای مدنی محلی، پرهیز جناح های سیاسی از بنای سازماندهی ابزارهای سیاسی جلب آراء بر اساس شکاف های منطقه ای و هویتی یا کاندیداهای صرفاً ایلی، انجام تحقیقات میدانی و کاربردی در زمینه ی عوامل عینی مؤثر بر تداوم فرهنگ سیاسی قومی، تبلیغ و ترویج مؤلفه های اجتماعی و مضامین غنی دیگر خواهی، تعاون، ایثار و فداکاری در متون مقدس دین اسلام، آشکارسازی، برجسته سازی، تبلیغ و ترویج الگوهای فرهنگی مثبت و غنی فرهنگ سنتی دارای کارویژه ی سیاسی معقول در ارتباط با انتخابات و توجه ویژه مسئولان فرهنگی استان به جنبه های نرم افزاری مغفول توسعه اشاره کرد./ ز

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار