کد خبر: ۶۴۷۰۰
تاریخ انتشار: ۳۱ تير ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۵ 22 July 2015

سعید معزی (پژوهشگر تاریخ اردبیل)

تشکیل دولت ملی بر اساس مذهب امامیه بعد از هشتصد سال از شکست ساسانیان بوسیله فرزندان شیخ صفی بنام شاه اسماعیل رقم خورد و بعد از یک دوره طولانی سر حدات ایران را تقریبا به عهد ساسانیان برگرداند. هر چند در جنگ چالدران دیار بکر و آناتولی را برای همیشه از دست دادیم.

این نوشته در پی آنست که چه عواملی پذیرش شیعه امامیه در افکار عمومی را آسان ساخت؟ آیا صرفا به زور تیغ تیز قهار شاه اسماعیل بود ؟ یا عمومیت یافتن صوفی گر بود ؟ یا دهن کجی به عثمانی ها بود؟

قبل از پرداختن به سوالات مذکور باید عصر ایلخانی را مورد بررسی قرارداد . عصر ایلخانی دوره فترت از منظر دینی و آشفتگی و اوج ملوک الطوایفی در تاریخ یاد می شود . رواج صوفیگری و خانقاه از شاخصه فرهنگی این عصر به شمار می آید .

بزرگترین عارف این عصر شیخ صفی الدین است که توانست افکار عمومی طبقات مختلف جامعه پر از تشتت فرهنگی، اجتماعی وسیاسی از اردبیل گرفته تا شامات و بخارا را جلب نماید . سیاست مداری که با شناخت کامل از اوضاع زمانه خویش خانقاه را گسترش داد و در سایه وقف به فئودالی بزرگ تبدیل شد که از نظر مادی و معنوی اندوخته گران بهایی برای نسل های بعدی (فرزندان ) خویش به ارث گذاشت.

مغولان نسبت به مسایل دینی بی اهمیت بودند و در پی دینداری خاصی نبودند بلکه حفظ ممالک و قدرت خویش را جویا بودند . فرصتی برای عالمان شیعه پدید آمد تا با درک شرایط براساس سنت قدیمی فلسفه سیاسی شیعه، به ویرایش اندیشه شیعه پرداختند و توانستند از فقه شیعه جایگاه بلندي از فقه و فقاهت پي افكنند، و از آنجایی که همیشه در طول تاریخ با حاکمان جور و ستم مبارزه می کردند مردم نیز آنان را ملجا خود می پنداشتند.

لذا با ترویج اندیشه فقه شیعه مردمان در روستاها و قصبات و شهرها به استقبال رفتند . در راس این علما ، علامه و نابغه فقه و فقاهت حلی که سرآمد این جریان بود. در طرف دیگر سید ابن طاوس و کاشی و ... در نهایت استاد ابوالبشر خواجه نصیر طوسی به رشد و ظهور کامل خود رسید ، لازم به ذکر است هنوز هم از نظرات فقهی علامه حلی که آیت اله علی الاطلاق است بوی تازگی و نو بودن به مشام می رسد.

شیخ صفی در چنین جریان فرهنگی و اجتماعی سیر کرده با در ک شرایط خانقاه را محل ترویج صوفی گری و عرفان قرار داد. به عبارتی حد صوفی گری را عوامانه کرد. و سطح آن را نسبت به گذشته به سطوح اجتماعی انتقال داد که این امر موجب شد مردم عوام با ساده اندیشی به او روی آورند و نذورات از هر سو به سمت خانقاه شیخ سرازیر شود که موجب قوت و قدرت شیخ در منطقه گردید.

نامه رشید الدین فضل اله و احترام ویژه الجایتو یا همان محمد خدابنده پایگاه شیخ را بیش از گذشته تقویت کرد. از سویی بخاطر نابسامانی و عدم لیاقت حاکمان و امید رهایی از ظلم و جور حاکمان، خانقاه محل امن برای آرامش خاطر مردم شد.

در اغلب خانقاه ها ازخصوصیات و جوانمردی علی (ع) سخن می گفته اند ، كه فرهنگ شیعه بتدریج وارد به فرهنگ و سنت مردم بدل شد. توفيق بيشتر شيخ از آنجا بود كه در خانقاه از هر مسلكي استقبال مي كرد و كسي را از آنجا نراند حتي مي دانست كه اغلب شيعيان ديار بكر و آناتولي غالي هستند اما ناديده مي گرفت .

در بعضی محافل از روی تعصب گفته می شود که شاه اسماعیل موجب ترویج شیعه گری در ایران شد و برخی افراد بدلیل بی خبر از تاریخ ، اردبیل را محل رشد واندیشه شیعه می دانند . شاه اسماعیل اولین دولت ملی را بعد از هشتصد سال تشکیل داد و مذهب شیعه را مذهب رسمی اعلام کرد.

به عبارتی شیعه مذهب دربار شد که درست برخلاف رفتار شیخ بود . شيعه گري از همان آغاز رو به رشد بود كه گاها براثر مظالم خلفاي عباسي ترويج آن به سختي پيش مي رفت. بعداز فتح ايران اولين گروه شيعه از اشعريان كوفه وارد قم شدند که تقريبا بعد از واقعه عاشورا و اواخر حيات امام سجاد صورت گرفت .

براي اولين بار در تاريخ ايران در شهر تفرش عزاداري عاشورا ثبت شده است . بعد از شهادت امام ششم و اختلاف در جانشيني، فرقه هفت امامي شكل گرفت كه به اسماعيليه معروف شد كه عمده فعاليت اين گروه شيعه در الموت قزوين بود .

هجرت امام رضا(ع) به طوس موجب تقويت شيعه گري در ايران شد . در سده سوم و در عصر امام حسن عسكري، علويان طبرستان كه از زيديه بودند منطقه گيلان و طبرستان و قومس و ري را تصرف كردند و به ترويج شيعه گري پرداختند .

تا عهد شاه اسماعيل منطقه گيلان شيعه زيدي بودند. در سده چهارم سلسله آل بويه كه از شيعيان زيد بودند خليفه بغداد را دست نشانده خود كردند، اوج قدرت شيعيان در قرن چهارم بود تا آن تاريخ شيعيان چنين قدرتي بدست نياورده بودند. حضور جناب شيخ مفيد سرآمد علماي عصر موجب تقويت شيعه اماميه گرديد، هر چند با اهل تسنن به اختلاف شديد رسيدند و مجبور شد مدتي بغداد را ترك نمايد.

چون آل بويه ميل نداشتند با خلفاي عباسي در بيفتند لذا در جهت حفظ آرامش ، شيخ مجبور به ترك بغداد شد. حضور انديشه شيعه در عرصه اجتماع و جامعه مسلمانان هيچ وقت از ميان نرفت بلكه بطور جسته گريخته در اقصي نقاط عالم حضور داشتند. تاسيس حوزه نجف نيز به تقويت انديشه اماميه رونق خاصي بخشيد.

هر چند سلسله هاي سلجوقيان، غزنويان و خوارزمشاهيان با انديشه اماميه سر مخالفت داشتند، اما نتوانستند جلوي نشر عقايد شيعيان را بگيرند زیرا شیع گری از پايگاه اجتماعي برخودار بود. عصر ايلخاني در واقع براي شيعيان عصر طلايي محسوب مي شود به همين خاطر است كه گفته مي شود سلسله صفويان پيامد عصر ايلخاني است كه بيشتر به طور مختصر بيان شد.

شيخ در چنين عصری با درك شرايط جهت تنوير افكار خويش خانقاه را بهترين محل تبليغ برگزيد . پس نتيجه مي گيريم كه شاه اسماعيل نبوده كه انديشه اماميه را نشر ميداده بلكه مذهب شيعه را به عنوان مذهب رسمي در سراسر فتوحات خود رسميت بخشيد. ناگفته نماند حضور حضرت معصومه (س) و در ادامه فرزندان و نواده امام محمدتقي (ع) و حضرت عبدالعظيم حسني در ري و قم و ... همگي مبين انديشه اماميه در طول تاريخ ايران بوده است و تعصب ره به جايي نمي برد. نكته جالب اينكه مردم عنبران اردبيل تا امروز هم در مذهب خود پايدار هستند.

آنچه حائز اهميت است اینکه هر فردي و يا مرامي قصد تشكيل حكومت داشته باشد از قبل بايد فلسفه سياسي آن را تبيين كند تا بتواند براساس آن فلسفه به حكومت بپردازد. قبل از تشكيل وحدت ملي شاه اسماعيل و اطرافيان زيرك او اين فلسفه را داشتند و درست ارزيابي كرده بودند بدليل اينكه حاكميت هشتصد ساله خلفاي عباسي و سيطره مغول مردم زمانه را از هر لحاظ مستاصل كرده بودند كه بدنبال منجي مي گشتند تا اندكي فراغت حاصل آيد .

مردم سبزوار در دوران حكومت سربداران هر روز اسب سفيدي مي بردند به صحرا به اميد اينكه امام زمان (عج ا...) ظهور كند و اين مردم رنجيديده را رهايي دهد. منجي گري در ذهن و افكار بشري بوده است در سايه اين فرهنگ بوده كه صفويان و ارادتمندان وي دايما آمدن منجي از بطن شيخ را تبليغ مي كردند و حاكمان تبريز نيز در صدد از بين بردن نسل شيخ كمر همت بسته بودند. جنيد و حيدر به دور دست ها مي فرستادند و به بهانه جنگ با كفار آنان را از سر راه برمي داشتند.

مي توان گفت كه از زمان خواجه علي نوه شيخ، این خانواده بتدريج وارد فضاي سياسي شدند كه ديدار تيمور با وي جايگاه و پايگاه مردمي خواجه را بيش از گذشته تقويت نمود . آزاد كردن اسراي رومي و بازگشت آنان به وطن شان محبوبيت اش را ارتقا بخشید.

با توجه به مطالب فوق اگر از نظر فضاي مذهبي يك نوع انسجام فكري و سياسي وجود نداشت صفویان هرگز نمي توانستند دولت ملي را شكل بدهند . هواداران شاه اسماعيل را بيشتر تركمانان و ناراضياني كه از عثماني به اين سو آمده بودند از ديار بكر و آناتولي كه بيشتر اين افراد ارادتمند شيخ جنيد و شيخ حيدر بودند و قصد انتقام از حاكم تبريز و فرخ يسار داشتند.

موقع ظهور شاه اسماعيل كه از لاهيجان حركت كرد تا به حوالي اردبيل رسيد، طبق گفته منابع صفوي قريب به بيش از یکهزار نفر شاه را همراهي مي كردند. تشكيل دولت ملي يكي از آرزوهاي ديرينه ملت ايران بود كه به مدت هشتصد سال استقلال خود را از دست داده بودند .

از روزي كه خليفه دوم موالي و غير موالي را مطرح كرد ايرانيان كينه به دل گرفتند كه بعداز شهادت امام علي (ع) و حاكميت معاويه ابتدا گروهي بنام تسويه در جهت مبارزه با اعراب تشكيل دادند سپس به نهضت شعوبيه تبديل شد . همراهي ايرانيان با مختار به سبب انتقام جويي ازامويان بود، هر چند بعضي از ايرانيان واقعا اردتمند مولا شدند اما برخي تابع رفتار سياسي بودند .

ابومسلم خراساني، آل سلمه برمكيان و سهليان ، قيام بابك ، المقنع، مازيار و... قيام هاي محلي ، طاهريان ، صفاريان و سامانيان همه اين ها در جهت وحدت سرزميني ايران بود . ازسويي تلاش روشنفكران در عرصه ادبيات و تاريخ و حتي ادبيات عرب و اسلامي هنر نماي كردند. شاهنامه شاهكاري بود كه عجم را زنده كرد.

هشت قرن تلاش جانفرسا منجر به تشكل دولت ملي گرديد، مذهب عامل تسريع بخشي بود. چون هشت سده حاكمان سني مذهب بودند، لذا به اميد رهايي ازسيطره عياسيان و مغولان توانستند مذهب اماميه را قبول نمايند در ضمن صفت بارز مولا علي در عدالت مردم را بيشتر بدان سو هدايت مي كرد. شاه اسماعيل با مشورت همراهان و تيزهوشي خود چالاك و بي باك بوده توانست در اندك مدتي تبريز را تسخير و خالوزاده ها را از ميان بردارد و سخت از آنان انتقام بگيرد. وی دست به نبش قبر يعقوب بيگ زد چون عامل قتل شيخ حيدر بود. پس يك شبه شيعه نشديم . مجموعه عوامل چنين پيامدي داشت .

نگاه شاهان صفوي به شهر مقدس اردبيل كه در زمان شيخ و جانشينانش مشهور به دارالارشاد شد متفاوت بود. آنها شهر را در مقدس بودنش رها ساختند و در واقع بي اهميت شدند براي اينكه حضور مريدان شيخ جا براي شاهان نگذشته بود. شاه اسماعيل كه وقت نكرد شاه طهماسب هم مركز را به قزوين انتقال داد.

شاه عباس هم بواسطه اينكه مادرش را شيخاوندي كشته بودند و آنان اغلب شان ساكن اردبيل بودنداعتنايي نكرد. اصفهان نصف جهان شد اردبيل با بقعه شيخ متروک ماند.

در كتاب احسن التوايخ حسن روملو در صفحه 42به تصحيح دكتر نوايي در خصوص ورد شاه اسماعيل از لاهيجان به قصد زيارت شيخ چنين ميگويد: (( در قريه صصاباد اردبيل نزول كرد و از آن جا به قريه آلارق شتافت و از آن جا به اردبيل آستانه مقدسه مشايخ عظام مشرف شد. سلطانعلي چاكر لو حاكم اردبيل و مغانات ، كس نزد آن حضرت فرستاد كه در اردبيل توقف ننمايد والا آماده جدال و قتال باشد . پس روز ديگر كه از اردبيل كوچ كرد و در قريه مرني نزول فرمود))

در كتاب عالم آرا شاه اسماعيل در اين باره مي گويد: مادر و اطرافيان شاه نيز صلاح ندانستند كه وارد اردبيل شود . دقت فرماييد كسي قبر اجدادش در اردبيل مدفون هستند با آن همه ارادتمندان شيخ با وجود اينكه خبردار شدند كه وي در حوالي شهر مستقر شدند حتي به احترام وي كسي و يا افرادي حاضر نشدند به استقبالش بروند اما وقتي وارد طالش مي شود حاكم طالش به استقبال رفته و دست بيعت مي دهد .

اغلب لشكريان شاه را قزلباشان و غالياني كه از دياربكر و آناطولي بودند، كه معتقد به حلول روح علي (ع) بودند كه به شاه و شيخ حيدر و جنيد را مرشد كامل مي گفتند؛ چيزي كه در عرفان اسلامي انسان كامل مي گويند.

به همين خاطر است كه دايم شاه در خواب علي(ع) را مي بيند كه فلان كارا بكن و يا نكن حتي بعضي مريدان، شاه و اجداش را پرستش مي كردند. خواب هاي نقل شده به اين معني بود كه ديگر نيازي به واسطه نيست خود مستقيم ارتباط داريم و فيض از طريق ما جاري مي شود .

خشونت شاه را نيز فيض و قهر غلبه به خواست خداوند مي دانستند. عجب شاه اسماعيل هفت هزار نفر را در طبس قتل عام كرد و در كازرون هزاران انسان و در تقابل با عثماني ها چهل هزار اهل تسنن را كشت آیا این فيض الهي است ؟ اين كجاي تشيع علوي است ؟!

بنده مخالف بررسي سرگذشت شاه اسماعيل نيستم اما بايد به پرسش هاي اساسي پاسخ هاي اساسي هم داشته باشيم. با تعصب و غرض قهرمان ما انسان كامل نمي شود . قهرمان كسي است كه داراي ويژگي هاي است كه ديگران داراي چنين استعدادي نيستند اما انسان كامل كسي است از نظر عقل و ايمان و اراده در رديف اوليا الله هستند. كجا اولياالله ما انسان هاي بيگناه را از دم تيغ گذرانده است؟

مثل اينكه بعضي ها با پيامبري اشتباه گرفته اند، در ضمن كدامين پيامبر دست به توحش زده است؟ این درست که شاه اسماعيل قهرمان است، اما بت درست كردن در واقع تاريخ را وارنه جلوه دادن است . امروز بجاي بررسي انديشه فقهي، سياسي، فلسفي و عرفاني امام راحل كه خود اسلام مجسم است چنانكه شهيدر صدر گفت ((كسي كه مي خواهد در اسلام ذوب شود در خميني ذوب شود )) امام راحل پرچمدار تشيع علوي در مبارزه با استكبار جهاني و طاغوت است بجاي برجسته كردن انديشه علوي اين بزرگ مرد تاريخ، عده اي براساس تعصب و بعضا از روي آگاهي در صدد تبيين انديشه صفوي هستند.

بجاي بررسي انديشه هاي مسموم و خرافات و شبهات كه امروزه گوش فلك را كر وبرخي چشم ها را كور كرده است، و جوانان را در وادي خطرناكي گرفتار مي سازند . چهره عقلاني امامان و بالاتر از اينان قرآن كه خردورزي و تفكر را برتر مي شمارد، بجاي تبيين چنين مباحثي دنبال مردي هستند كه انديشه ديني اش متاثر از غاليان و قزلباشان بود. هر چند بعد از شكست در چالدران ديگر آن مرشد سابق نشد .

امروز به كرسي آزاد انديشي نياز داريم كه مشكلات فرهنگي ، اجتماعي و اقتصادي را مطرح سازند و نخبگان اين امر ميدان دار قضيه باشند. مخالف چنين همايشي نيستم كه از تاريخ بگويند اما بازگوی واقعيت باشد ما امروز به انديشه علوي نياز داريم ، چون در انديشه علوي پويايي ، رشد و تكامل اخلاق و معرفت ديني است . اجاز ه دهيد منتقدان نيز وارد صحنه شوند بعد خواهيد ديد كه سوالات اساسي است كه بايد پاسخگو باشيد.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار