دکتر عاطقه قنبري، روان پزشک: دلتان مي خواهد وقتي وارد يک جمع مي شويد چطور با شما رفتار شود؟ قطعا دوست داريد از شما استقبال به حرف هايتان گوش داده شود، اما اگر از قضا احساس کنيد در جمعي که به آن وارد شده ايد معذب هستيد و مدام مي خواهيد خودتان را از نگاه ديگران بدزديد و خدا خدا مي کنيد کسي با شما صحبت نکند، احتمالا جزو آدم هاي خجالتي هستيد.
کد خبر: ۵۹۵۹۲
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۴ - ۰۸:۰۰ 10 July 2015
دکتر عاطقه قنبري، روان پزشک: دلتان مي خواهد وقتي وارد يک جمع مي شويد چطور با شما رفتار شود؟ قطعا دوست داريد از شما استقبال به حرف هايتان گوش داده شود، اما اگر از قضا احساس کنيد در جمعي که به آن وارد شده ايد معذب هستيد و مدام مي خواهيد خودتان را از نگاه ديگران بدزديد و خدا خدا مي کنيد کسي با شما صحبت نکند، احتمالا جزو آدم هاي خجالتي هستيد.

خجالت و کمرويي از جمله عواطف اجتماعي است که در رفتارهاي اجتماعي برخي افراد بروز مي کند. اينکه اين حالت از کجا مي آيد، ذاتي است يا اکتسابي، چقدر از آن طبيعي است و چقدرش آزاردهنده است و راهکارهاي مقابله با آن همگي از جمله سوال هايي است که در اين گفت و گو به آنها پاسخ داده شده است.

خجالتي بودن چطور تعريف مي شود؟
خجالت از جمله رفتارهايي است که مي تواند افراد را از زندگي عادي روزمره باز دارد. اغلب افراد خجالتي آنقدر با موضوع خجالتشان درگير هستند که تيپ شخصيتي به نام تيپ شخصيت اجتنابي به خود مي گيرند. اين افراد در جمع هاي ناآشنا سخت وارد مي شوند و براي ايجاد دوستي هاي جديد دچار مشکل هستند و معمولا مشکل جراتمندي دارند.

يکي از مواردي که بيشتر اين افراد با آن درگير هستند در «نه» گفتن است. اگر کاري از آنها خواسته شود که نخواهند انجام دهند نمي توانند به بگويند و اغلب به خاطر خجالتشان مورد سوءاستفاده افراد ديگر قرار مي گيرند. فرد خجالتي حتي زماني که نظر مخالف دارد نمي تواند نظرش را بگويد چون نگران است که طرد شود.

برعکس افراد درونگرا، اين افراد ميل به دوستي دارند و خيلي علاقه دارند در جمع پذيرفته شوند. ولي از ترس طرد شدن شروع به دوستي نمي کنند چون احساس ترس و اضطراب دارند و فکر مي کنند کفايت لازم را براي اينکه مورد قبول جمع واقع شوند، ندارند.

به طور کلي همه اين علائم در اختلال شخصيت اجتنابي مشخص مي شود. جالب است بدانيد که شيوع اين اختلال 10 تا 12 درصد است و در آقايان و خانم ها چندان تفاوتي ندارد. سن شيوع آن هم معمولا از نوجواني است گرچه مزاج خجالتي بودن از بچگي در برخي افراد وجود دارد.

آيا افرادي که اضطراب اجتماعي دارند هم درجاتي از خجالتي بودن را نشان مي دهند؟
اصطلاح ديگري به نام ترس اجتماعي هم وجود دارد که خصوصياتي بسيار شبيه اختلال اجتنابي دارد. قطعا همه ما درجاتي از ترس اجتماعي را تجربه کنيم، مثلا وقتي قرار است سخنراني داشته باشيم يا به صورت شفاهي درس جواب دهيم. اين اضطراب 2 نمونه دارد؛ يکي نمود ذهني و شناختي است که در آن فرد مدام در ذهنش نگران قضاوت ديگران است و مي ترسد نتواند از عهده اجراي نقشي که به او سپرده شده بربيايد.

يکي ديگر نمود جسمي است که با حالت برافروختگي صورت، لرزش صدا و دست، تپش قلب و تعريق خودش را نشان مي دهد. گاهي اوقات اين ترس اجتماعي به قدري زياد است که در کارهاي بسيار پايه فرد هم اخلال ايجاد مي کند. مثلا اينکه حتي نمي تواند قيمت يک کالا را بپرسد يا در حضور ديگران غذا بخورد و... که اين موضوع باعث مي شود از جمع اجتناب کند.

اين افراد ولع بودن با ديگران را دارند اما به دليل ترسي که دارند نمي توانند پيشقدم شوند. گاهي اوقات هم اين اضطراب دروني است و ديگران متوجه آن نمي شوند که به اين حالت اضطراب اجتماعي گفته شود.

خجالتي بودن با نداشتن اعتماد به نفس چه ارتباط دارد؟
بدون شک اين 2 ارتباط زيادي با يکديگر دارند. اعتماد به نفس نقش بسيار مهمي در شکل گيري زيربناي شخصيت اجتنابي دارد. اعتماد به نفس از کودکي شکل مي گيرد و 2 جزء دارد؛ يکي جزء ژنتيکي و يکي جزء يادگيري.

گاهي اوقات کودکان با خوي محتاط متولد مي شوند که اين جزء ژنتيکي محسوب مي شود و به اصطلاح مزاج ناميده مي شود که از کودکي در فرد وجود دارد. مثلا کودکي خجالتي است و مدام پشت مادرش قايم مي شود و ديرآشناست، اما اينکه بچه اي مزاج به اصطلاح ديرآشنا دارد و دليل کافي براي ايجاد اختلال اجتنابي نيست.

خيلي اوقات با تشويق و اعتماد به نفس دادن مي توان به تجربه موقعيت هاي جديد در کودک کمک کرد. اگر در اين سن کودک را تشويق کنيم باعث مي شود مزاج شرم را اگر هم دارد با اعتماد به نفس زياد کمرنگ کند.

چطور مي توان خجالتي بودن را از درونگرا بودن تفکيک کرد؟
فرد درونگرا ممکن است خجالتي باشد اما اين طور نيست که هر فرد درونگرايي خجالتي باشد. يعني يک درصدي از افراد درونگرا خجالتي هستند و احساساتشان را کمتر بروز مي دهند ولي در اغلب موارد افراد درونگرا اصلا خجالتي نيستند و اعتماد به نفس خوبي دارند. اين افراد احساساتشان را کمتر بروز مي دهند و اين ويژگي شخصيتي آنهاست.

مرز تشخيص اين دو کجاست؟
گرفتن شرح حال در تشخيص اين دو نوع شخصيت بسيار کمک کننده است. فرد درونگرا در موقعيت هاي جديد به هيچ عنوان دچار اضطراب نمي شود. فرد درونگرا تنهايي را ترجيح مي دهد و بروز احساسات ندارد و اين به هيچ عنوان اختلال محسوب نمي شود ولي اختلال اجتناب که به دليل خجالت زياد بروز مي کند همان طور که گفته شد نوعي اختلال است و بايد درمان شود.

خجالتي بودن اختلال محسوب مي شود؟
خجالتي بودن در صورتي اختلال است که هم مانع پيشرفت فرد شود و هم او را ناراضي کند. در غير اين صورت در جوامع شرقي و از جمله جامعه ما درجاتي از خجالتي بودن پسنديده محسوب مي شود مثلا اينکه در جوامع غربي تماس چشمي مستقيم تشويق مي شود در حالي که در جوامع شرقي اين نوع نگاه گاهي بي ادبي محسوب مي شود و با توجه به فرهنگ متفاوت است.

راهکارهاي درماني براي افرادي که خجالت مانع از فعاليت هاي روزانه شان شده چيست؟
برخي راهکارهاي درماني دارويي است. اين افراد به علت شکست هايي که در اثر همين مشکل در آنها به وجود آمده ممکن است همزمان دچار افسردگي شوند يا اختلالات اضطرابي ديگر را تجربه کنند. بنابراين در اين مواقع دارو به کمک فرد مي آيد ولي روان درماني اهميت بيشتري دارد.

از جمله کارهايي که انجام مي شود آموزش جراتمندي است.
در اين نوع آموزش به افراد ياد داده مي شود تا بتوانند نه بگويند و اين خيلي به تمرين نياز دارد. مثلا به آنها گفته مي شود به يک فروشگاه بروند و قيمت برخي اجناس را سوال کنند اما نخرند و از مغازه بيرون بيايند. ذکر اين نکته مهم است که برخي اوقات همين ناتواني در نه گفتن فشاري به فرد خجالتي مي آورد که او را پرخاشگر مي کند. چون احساساتش را بروز نمي دهد.

يکي ديگر از تمرين ها آموزش مهارت هاي اجتماعي است، اينکه چطور فرد وارد صحبت شود، چه موضوعاتي را مطرح کند که بتواند در جمع روند صحبت را ادامه بدهد و گوش دادن فعال داشته باشد و تماس چشمي خوبي داشته باشد. حتي موقعيت حرکتي فرد در توجه اطرافيان به او اثر مي گذارد مثلا اگر قوز کند و خميده باشد و از بدنش درست استفاده نکند نشان مي دهد اعتماد به نفس پاييني دارد و جمع به او اعتماد نمي کند و همه اينها مهارت هايي است که فرد خجالتي بايد به دست بياورد.

در روند درمان تکاليف از کم به زياد است. با توجه به ترس اجتماعي اي که فرد دارد اين تکليف آنقدر انجام مي شود تا اضطراب نسبت به آن موضوع کاملا برطرف شود. در مورد اضطراب اجتماعي هم وقتي فرد مثلا سخنراني دارد و در مدرسه و سر کلاس بايد ارائه داشته باشد داروهايي به او تجويز مي شود که اگر مصرف کند اضطرابش کنترل مي شود و مي تواند اجراي خيلي خوبي داشته باشد. دراصل دارودرماني براي کاهش اضطراب است.

*برترين ها
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار