محمد رضا نوذریان
بی تردید ، هم دلی و هم زبانی یکی از الزامات اساسی برای دست یابی به موفقیت های بزرگ در کارهای گروهی است . در جست و جو و بررسی علل و فاکتورهای اثر گذار در ایجاد هم دلی در جامعه به جرات می توان اظهار کرد که نقش روابط عمومی ها نقشی برجسته و غیرقابل اغماض است چراکه صاحبان این هنر و فن ارزشمند که براساس وظایف ذاتی ، رکنی مهم دربرقراری ارتباط هرمجموعه اداری با مردم و مخاطبان آن به شمار می روند می توانند با بهره گیری حداکثری از تخصص خود وبا روش های منطقی از جمله طرح و پیگیری منافع متقابل ، برای تقویت مولفه های همگرا در ارتباط بین دولت و ملت ونهایتا ایجاد هم دلی و هم زبانی و منشا اثر باشند.
پرواضح است وقتی مردم هر جامعه آثار همکاری خود با دولت را در پیشبرد امور ببینند و برکات آن پیشرفت ها را در زندگی شخصی و اجتماعی خویش حس کنند با انگیزه ای مضاعف به این همکاری که یقینا سرمایه ای به نام هم دلی رانیز دربردارد ادامه خواهند داد و صد البته ، روابط عمومی ها می توانند در برقراری ارتباط و رساندن خواسته های متقابل دولت وملت به یکدیگر که از لوازم بروز هم دلی به شمار می روند حرف اول رابزنند.
شایسته توجه است که در مباحث مربوط به روابط عمومی ، « تفاهم » یا فهم مشترک ، از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و از آن جایی که صاحب نظران این عرصه ، تفاهم را شرط اصلی برای دست یابی به هم دلی می دانند پس نقش آفرینی روابط عمومی ها در رقم خوردن حس و درک مشترک درباره مسائل زیربنایی مانند توسعه پایدار، بین دولت وملت بی تردید انگیزه همکاری ها و بروز هم دلی را افزایش می دهد به بیانی دیگر روابط عمومی ها با بسترسازی برای کاستن ازهرگونه اختلاف نظرهای احتمالی دولت و ملت برمبنای گفتمان های استدلالی و نیز با اتخاذ راهبردهای علمی برای اعتمادسازی ، رسالتی سرنوشت ساز و بی مانند را ایفا می کنند و از آن جایی که هم دلی از زیباترین مفاهیم حوزه ارتباطات انسانی نیز به شمار می رود بنابراین برقراری آن زمینه ساز ارتقای کیفیت روابط دولت و ملت و احساس رضایت بیش تر از این ارتباط خواهد بود . علاوه بر آن پیشگیری از رفتارهای ناخوشایند ، کمک به تصمیم گیری های صحیح ، جلوگیری از بروز بسیاری از سوء تفاهم ها ونهایتا برقراری امنیت روانی ازدیگر ره آوردهای ارزنده هم دلی هستند که منجر به افزایش ارزش کار روابط عمومی ها می شوند.
بااین اوصاف جای تاسف و بسی تالم است که در برخی سیستم ها روابط عمومی را از این گونه مسیرهای پرافتخار جدا و دانسته و یا ندانسته به مسیرهای بعضا نامرتبطی که با بیگاری کشی برای دیگر حوزه ها توام و عجین می شود سوق می دهند. این وضعیت با هربهانه و توجیهی هم رقم خورد وضعیتی غیرقابل قبول و به دور از خردورزی است زیرا اگر آن بالا دستی که چنین رویه ای را در پیش گرفته ، با علم براین که هر فرآیندی در مجموعه اداری متولی روشنی مطابق شرح وظایف سازمانی دارد و این متولی در قبال انجام وظیفه دستمزد دریافت می کند روابط عمومی را به بی راهه هدایت می کند در حقیقت به جایگاه و انجام بهین وظایف اصلی روابط عمومی و ازجمله تحقق هم دلی و هم زبانی لطمه می زند و اگر ندانسته به این ستم ورزی مبادرت می نماید جای تاسف عمیق تر است که چگونه فردی نامطلع و به دور از دانش در کرسی تصمیم گیری و صدور دستور نشسته است.
در هرحال بهتر است اهمیت کار دست اندرکاران روابط عمومی را آن گونه و تا آن حد که لازم است بدانیم تا نتایج تخصص و کوشایی این قشر در جامعه و به ویژه در نهادینه شدن ارزش هایی چون پیوستگی های عاطفی ، هم دلی و هم زبانی جلوه گر شود در غیر این صورت ، بخشی از منابع مالی و سرمایه های انسانی سازمان با ندانم کاری ها در راستای جاافتادن رفتارهای نادرست و ضدارزشی صرف خواهد شد.