
به گزارش خبرنگار تابناک از استان اصفهان، در شرایطی که امروز، سهشنبه یازدهم آذرماه، اصفهان بار دیگر یکی از آلودهترین روزهای خود را تجربه میکند و مثلاً ایستگاه احمدآباد شاخص ۳۲۰ را نشان میدهد، با وجود آلودگی شدید این شهر تعطیل نشده است.
با این حال، خبر تعطیلی فردا (چهارشنبه) در اقدامی کمسابقه صبح همین امروز اعلام شد؛ در حالی که معمولاً خبر تعطیلیها عصرها و پس از برگزاری جلسات متعدد منتشر میشد.
اوضاع زمانی عجیبتر به نظر میرسد که میبینیم یک استان با شاخص آلودگی بالا تعطیل نمیشود اما استان یا شهری دیگر با شاخصهای پایینتر اعلام دورکاری یا تعطیلی میکند.
اینبار آلودگی هوا، وارونگی دما و شیوع آنفلوآنزا ــ بسته به تشخیص مسئولان ــ بهانههایی برای تعطیلی شدهاند؛ اما روند ناپایدار و گاه متناقض تصمیمها، پرسشهایی جدی درباره «سلیقهای بودن» این تصمیمگیریها ایجاد کرده است. در حالی که مردم کاملا آلودگی را می بینند، حس می کنند و از آن آسیب موقت یا دائم می بینند، دلیل تعطیلی قطع زنجیره آنفولانزا بیان می شود.
1- معیار رسمی چیست؟ شاخص ۱۵۰ و تصمیمهای اضطراری
طبق سخنان رسمی برخی مسئولان استانی، معیار اعلامشده برای تعطیلی، رسیدن شاخص کیفیت هوا به محدوده بیش از ۱۵۰ و پایداری آن طی ۲۴ ساعت است. این آستانه بر اساس طبقهبندی استاندارد AQI تعیین شده است؛ جایی که هوا در محدوده ۱۵۱ تا ۲۰۰ «ناسالم» و برای همه گروهها خطرناک محسوب میشود.
با این حال، تجربه شهروندان و بررسی روزهای متعدد آلودگی نشان میدهد که همه مواقعی که شاخص از ۱۵۰ عبور کرده تعطیلی اعلام نشده و گاهی نیز در شرایطی که شاخص روی مرز هشدار قرار داشته، ناگهان مدارس یا دانشگاهها تعطیل شدهاند.
2- پای آنفلوآنزا هم به میدان باز شد؛ ترکیب آلودگی و بیماری
امسال همزمان با تشدید آلودگی هوا، موج آنفلوآنزا نیز در برخی استانها گزارش شده است. نتیجه، اعلام تعطیلیهایی است که دلیل آن گاهی «آلودگی»، گاهی «شیوع بیماری» و گاهی هر دو عنوان شده است.
در مواردی مانند اصفهان، در فاصله چند روز، بارها دلیل تعطیلی بین «وارونگی دما و پایداری آلودگی» و «افزایش مبتلایان آنفلوآنزا» تغییر کرده است. این نوسان دلایل، باعث شده افکار عمومی نسبت به رویکرد غیرشفاف و مصلحتمحور هشدار دهند.
3- تصمیمهای ناهمگون در کلانشهرها؛ چرا یکجا تعطیل میشود و جای دیگر نه؟
مقایسه رفتار تصمیمگیری در شهرهای بزرگ مانند تهران، اصفهان، مشهد، کرج و اهواز نشان میدهد سیاست یکپارچهای وجود ندارد.
تهران در روزی با شاخص ۱۷۹ کاملاً تعطیل میشود، اما شهری دیگر با شاخص مشابه یا حتی بالاتر، تنها به «هشدار به گروههای حساس» اکتفا میکند. این عدم هماهنگی بین استانها باعث شده شهروندان احساس کنند که تصمیم، بیش از آنکه مبتنی بر داده باشد، به ترکیبی از ملاحظات محلی، سیاسی و اقتصادی وابسته است.
4- سلیقهای بودن تصمیمها؛ وقتی معیار پنهان از معیار رسمی مهمتر میشود
گرچه ستادهای استانی «تصمیم علمی» را اعلام میکنند، اما شواهد نشان میدهد معیارهای دیگری نیز در عمل تأثیرگذارند؛ از نگرانی دستگاهها نسبت به انتقاد اجتماعی گرفته تا مسائل اجرایی، ترافیک، یا حتی پیشبینی فشار رسانهها.
به همین دلیل، تعطیلیهایی رخ میدهد که برای شهروندان قابل پیشبینی نیست و اعتماد عمومی به شاخصهای رسمی را کاهش داده است.
وقتی تعطیلی به «آخرین چاره» تبدیل شود، اما هیچ مسیر مشخصی برای جلوگیری از تکرار وضعیت ترسیم نشود، ناخودآگاه این گمان تقویت میشود که بخشی از تصمیمها مقطعی و سلیقهای است.
5- ریشه مشکل؛ وقتی تعطیلی تنها مسکّن است نه درمان
کارشناسان بارها هشدار دادهاند که تکرار تعطیلیها نشانهای از بحرانی عمیقتر است: سوخت بیکیفیت، خودروهای فرسوده، صنایع آلاینده نزدیک محدوده شهری، ضعف حملونقل عمومی و نبود برنامه هماهنگ ملی برای کاهش آلایندهها.
در چنین وضعیتی، تعطیلی تنها یک «مسکّن کوتاهمدت» است؛ اقدامی که هرچند از تشدید بیماریهای تنفسی جلوگیری میکند، اما هیچگاه جایگزینِ مدیریت پایدار و علمی آلودگی هوا نمیشود.
تکرار این بحران، آن هم همراه با نبود شفافیت در روند تصمیمگیری، نهتنها سلامت مردم را تهدید میکند، بلکه برنامهریزی آموزشی، اقتصادی و روزمره خانوادهها را نیز مختل کرده است.
انتهای پیام/