آداب و رسوم گذشته برای ما نوستالژیها و خاطرات دوست داشتنی به جا گذاشتهاند کمتر کسی را میتوان سراغ داشت که از تعطیلات نوروز حداقل در زمان کودکیاش خاطرات دست اول و به یادماندنی نداشته باشد یا آن شب زنده داریهای پر از خوراکی و تنقلات شب یلدا که همه سال را منتظرش بودیم و تا خود صبح از خوردن آن همه شیرینی خامهای، پسته و میوههای جور واجور خوابهای عجیب و غریب میدیدیم.
هرچه سن و سالمان بالاتر میرود سنتها و رسم و رسومات بیشتر از گذشته خودشان را وارد زندگیمان میکنند.
ماجرا همان رسم و رسومات و ارتباط آن با زندگی جوامع است، آن هم زندگی در این دوره حساس از تاریخ که به آن قرن بیست و یکم گفته میشود و انگار بار علمی تاریخ و جغرافی به یکباره بر دوش این جوامع افتاده و این مساله به تناقض آشکاری که از آن حرف زده شد، بیشتر دامن میزند.
سنت و فرهنگ آداب و رسوم جزئی از زندگی روزانه مردم در جامعهای مانند ایران است هر چند راهگشاست و میتواند مثل آجیل مشکلگشا به دادتان برسد اما با دست و پاگیری خیلی از این سنتها چه باید کرد؟ آیا تن دادن به زندگی قدیمی و امتحان پس دادن پدر و مادرها، بازی کردن براساس همه قواعد آنها، انتخابی درستی است؟ شاید هم معتقدید باید همه این خرافات را دور ریخت و زمان این حرفها گذشته است، آنهم در قرن بیست و یکم.
امروز به قصد گزارشی به روستای مهدیخیل شهرستان آمل رفتم و با یک پیرزن ۷۸ سالهای در خصوص سنتهای گذشته گفتوگو کردم.
زینب برومند از سنتهای گذشته چنین میگوید: سنتهای گذشته حال و هوای دیگری داشته و صمیمیت آنقدر زیاد بود که همدلیها را دوچندان میکرد اما سنتهای امروزی به مانند آلزایمری است که با زرق و برق دنیا همراه بوده و آثاری از خود در ذهنها برجای نمیگذارد.
او گفت: جشنهای عروسی در گذشته اینگونه بود که یک منطقه به مدت یک هفته از شادی و سرور دست بردار نبود یعنی همسایهها آنقدر با هم صمیمی بودند و خانههایشان در اختیار مهمان عروس و داماد قرار میگرفت و آن زمان هم دروازهای وجود نداشت و یک در چوبی (لوش) به عنوان یک دیوار حائل میان خانهها بوده است.
بروند ادامه داد: در عروسیهای آن زمان خیاط (درزی) به همراه شاگردش به مدت ۷ روز در خانه داماد مستقر بود و برای فامیلهای داماد و عروس شروع به دوخت لباس میکرد و انعام آن یک قَران آن زمان بوده است.
در جشن عروسی یک بازی بومی محلی به نام پارچه بازی (در نه کا) به عنوان یک شادی و سرگرمی در جشن عروسی مرسوم بود.
از او میپرسم آن زمان سنت موسیقی چگونه بود؟
وی افزود: امروزه موسیقی بومی سنتی اصالت خود را از دست داده چنانچه در گذشته از سرنا و تشلاک (لگن مسی) برای سرور جشنهای عروسی استفاده میکردند و این موسیقی سنتی ذهنیت مردم برای همیشه خاطرهساز میکرد اما متاسفانه روز به روز این رسومات از بین رفته و نسلهای جدید نمیدانند موسیقی اصلیشان چیست و ریشه در چه دارد.
این زن روستایی میگوید: در گذشته روستاها از پرورش طیور و فراوانی تخم مرغ خودکفا بودند و در عید سنت رنگ کردن تخم مرغ بسیار مرسوم بوده که آن را آب پز کرده و سپس با مخلوط و جوش آوردن گیاه گزنه، تخم مرغ رنگ سبز طبیعی را به خود میگرفت و همان را به بزرگسالان و کودکان به عنوان عیدی تقدیم میکردیم.
شب یلدا چگونه بود؟
برومند خاطرنشان کرد: آنچه از شب یلدا به یاد دارم این است که میوههای کندس، ولیک از میوههای شاخص شب یلدا و پشت زیک از تنقلات آن بوده است و آجیل آنچنان در بین مردم مرسوم نبوده است.
او گفت: مهم این بود که همسایگان یک شب نشینی طولانی را در کنار هم با شادی و خنده سپری کرده باشند و خاطراتی برای خود ثبت کنند.
ایسنا