تابناک ایلام ::از هفته گذشته که خبر سفر وزیر آموزش وپرورش به استان ایلام رسانه ای شد ،همواره به این می اندیشیدم که درحین حضور عالیترین مقام اجرایی حساس ترین ،بزرگ ترین ،موثرترین دستگاه کشور که بخش اعظم جامعه ما به صورت مستقیم ویا غیر مستقیم متاثر از رشد ،تعالی و تجهیز آن به بروز ترین تجهیزات،فن آوری ومعلومات است ،آیا در کنار بیان داشته ها ،در مدیرانمان جسارت وجربزه بیان وانتقال نداشته های تلنبار شده حاصل از دهه ها توسعه نیافتگی استان وجود دارد؟ !
اندیشیدن به منظومه گسترده ای از نارسایی ها و ضعف های ساختاری در بنیان آموزش وپرورش استان ایلام که محصول سیاسی بازی ها ،سوء مدیریت ها و جابجایی حاشیه ومتن توسط مدیران سیاست پیشه و قوم مدار که سالهاست فقط نظاره گر آن بوده اند،اینک به دغدغه ووسواسی جدی در من نگارنده مبدل شد!
هر روز که به روز موعود نزدیک ونزدیکتر می شدیم ، دغدغه های ناشی از شناخت مدیران استان همیشه محرومم! مرا یک قدم به گرداب یاس نزدیک می کرد ،دغدغه ای که اینک رنگ دیگری به خود گرفته است،چرا که شناخت کسب شده از روحیه مدیرانی که سالهاست بر نداشته های استانم سرپوش گذاشته و داشته های کذایی را به سند افتخار و تضمین استحکام پایه های اریکه قدرت خود تبدیل کرده اند،دل هر دغدغه مندی را به لرزه در می آورد.
بله امروز مقام عالی گسترده ترین وتاثیر گذارترین وزارتخانه کشور دومین روز حضورش در استان ایلام را به گونه ای سپری کرد که گویا آموزش وپرورش در سطح استان ایلام روزهای تعالی ورشد خود را سپری می کند به واقع اینجا مدینه فاضله است ،نه مدیرمدرسه اش رنج مدیریت مدرسه بی سرانه را احساس کرده ،نه دانش آموزش روزهای اضطراب و دلهره در بین خرابه هایی به نام مثلا مدرسه را سپری نموده و نه معلمشان شرمسار محصلینی شده اند که هربار به بهانه ای دست در جیب اولیاء برده تا روزگار مدرسه و هزینه های نفت وبرق و حتی کاغذ مدرسه از جیب آنان پرداخت شود !
باور کنید ریشه این نوشتار نه در جوهر خصومت و بغض قرار دارد ونه عقوبت و توبیخ مدیری هلهله و شادی ما را بر می انگیزد و تحلیل هایمان هم بلاشک آب دوغ خیاری نیست وریشه در همان دغدغه ای دارد که در سطور بالا بدان اشارت نمودیم،اما آقای وزیر !اگر این دو روز جاهایی را رفتید و با بزک ودوزک کردن مکانهایی به قول یارو گفتنی "خر را رنگ کردند وبه جای قناری به جنابتان فروختند" دیگر مجالی برای درد دل کردن نیست !چون با این وصف نرود میخ آهنین در سنگ!
اما جناب وزیر !این دغدغه استانم است که مرا لحظه ای رها نکرده و وادار به تقریر این درد دل می کند ؛ دو روز را شما در ایلام میهمان ما بودید و فرهنگیان با عزت و با نجابت ایلامی به رغم تحمل ناملایمی های به غایت فراوان ،تنها به ادای رسم میزبانی مشغول بودند ،لب فرو بستند ،نه از معیشت زخم برداشته خود چیزی گفتند و نه از مزایایی که فقط نام آن را در جاهای دیگر شنیده اند !اما این زبان در نیام کشیدن از فرط خوشی نیست بلکه ریشه در همان عزت نفس ونجابت آنان دارد!
بگذریم! اما آقای وزیر !شاید گناه از مدیرکل آموزش وپرورش ما نیست ،مدیران ما سالهاست به این درد گران مبتلا شده اند که ماندن خود بر کرسی مدیریت را بر نیازها،سختی ها ومشکلات ولی نعمتان ترجیح می دهند! شما هرگز نخواهید توانست درسالهای سپری شده موردی رابیابید که در آن مدیر ایلامی در حضور مقام ارشدِ خود، از نداشته هایش کلامی به زبان آورده باشد ،مدیر ارشدش را به خاطر کم کاری ها وبی توجهی ها به مصالح مردم به مسلخ استیضاح کشیده ویا اینکه لااقل در کنار تشکر از وی به خاطر داشته ها ،از نداشته ها و زخم های ناسور بر پیکر مردمش لب باز کرده باشد!
وزیر محترم ! چیزی را که سالهاست از مدیرانمان شاهد بوده ایم ،فقط همین بوده است ،عَرضه داشته های بزک کرده و سرپوش گذاشتن بر نداشته ها بخاطر چند صباحی بقا !چون اگر بنا بر گذشت از خود برای مردم بود ! الان شما بجای نشستن در پشت نیمکت یک مدرسه بزک شده وگرفتن عکس یادگاری ،می بایست بر زمین سرد یکی از مدارس هلیلان وزردلان می نشستید تا بفهمید بر دانش اموزان ومعلمان ما چه می گذرد! زیر چشمی هم به پاهای برهنه وتاول بسته و ژنده پوشی کودگان مظلوم آن دیار نگاهی می انداختید، تا از چشمان دخترکان مظلوم گاودول و کورگ و پیازآباد و دهها ده کوره فراموش شده دیگر هزاران درس عدالت بیاموزید!
آری!مدیران ما عادت کرده اند که با حضور مقام ارشد خود از گل وبلبل شدن اوضاعی بگویند که خرابه ای بیش نیست،اینان از بیم سرِسبزشان ، زبان سرخ را در نیام فرو برده اند،به لکنت افتاده و نای گفتن از نداشته هایشان را ندارند،شما که سالها دور زدن دیگران را پله کرده وبه اینجا رسیده اید که نباید به این راحتی گول بخورید!
شایدهم گناه از شما مدیران ارشد کشور است که چون اجازه سخن گفتن از نداشته ها وکاستی ها را به زیر دستانتان نداده اید و اگر هم زبانی در بیان کاستی ها چرخیده است آن را از بیخ وبن کنده اید! لاجرم مدیر هم باید بخاطر بیم از دست داد نام ونان!زبان در نیام فرو برده و با پیش کشیدن زبان تملق، از مدینه فاضله ای بگوید که فقط در منظومه خیال وی می چرخد!شما را شاد و خردمندان و واقع نگران را مغموم کنند!
جناب وزیر! این دور روز از مدارسی دیدار کرده اید ،طرح هایی را افتتاح کرده اید تا تبدیل شدن به یک داشته! چندین مدیر را بر روی کرسی مدیریت دیده و قیچی شدن چندین روبان را نظاره گر بوده اند !جناب وزیر این ها حداقل داشته های استان به غایت فراموش شده ایلام است که به یقین آنهم تا از ما بهتران فرسنگها فاصله دارند!بدین معنا که شما گول بزک ودوزک شده ها را خوردید .
کاش به جای افتتاح چندباره استخر دانش آموزی سرابله ،فکری هم برای استخر مهران می کردید که قریب به یک دهه است، زخم کلنگ افتتاح را بر پیکر خود تحمل کرده و در آرزوی مرحم نگاه مترحمانه مدیران می سوزد!به جای حضور در هنرستان باقر العلوم سری هم به هنرستان رها شده بلاوه و دبستانهای ترک برداشته نثار چالابزرد وچغابلک هم می زدید !مشکل ما معلم و آموزش نیست ،درد ما نداشتن فضای آموزش و زیر ساختهای زوار دررفته ایست که سوهان روح معلمان ودانش اموزان شده اند!
آقای وزیر کشت نهال سنتی حسنه است ،اما کاش به جای غرس یک نهال که قرار است یادبود حضورتان در چرداول باقی بماند ،با بنای یک مدرسه و اهدای آن به فرزندان مظلوم دیارم ،برای همیشه نام خود را بر لوح دل پاک و بی آلایش آنان حک می کردید !
مخلص کلام اینکه آقای وزیر امیدوارم که حداقل از میهمان نوازی ما ایلامی ها خوشتان آمده باشد ،حداقل به پاسداشت این سنت حسنه ایلام را زود از یاد نبرید!چون ایلام را با مردمان پاک طینت ،قهرمانانی که بر مزارشان حضور یافتید و میهمان نوازی بی بدلیشان می شناسند ،راستی روغن وعسل ناب ایلامی که یادتان نرفت !نوش جان !
واقعا بسیار زیبا بود به ویژه روغن و عسل .یکی میگفت آنقدر سیب و موز و عسل وروغن در جریان این سفر حمل کردم کمرم درد میکنه. شیر مادر حلالتجلسات گزینشی
مدیران لب فروبسته
اعوان و انصار زینی وند و رستمزاد
که معلمان نیستند
نان به نرخ روز خورانی هستند که دنبال منافع شخصی بودند
راستی چقدر از وام کم بهره به حضرات می رسد
حلقه اتصال زینی وند، پاپایی و صالحیان چطوره
خاک بر سر مدیری که بخاطر صندلی مدام در ده جمله ده بار از دشتکی تعریف کند
بابا مدیرکل دشتکی قبولت نداره
آبروی خودت نبر
ممنون از قلم زیباتون جناب اسدی محترم ، ولی کاش در این مطلب زیبا که دغدغه آموزش و چروش استان رو داشتین و خاصه سرابله و مهران نگاهی گذرا به دردها و کمبودهای دیگر مناطق استان از جمله ایوان مظلوم که گرفتار تتبعتتتتیض شدتید قومیتی مدیران استان و تمامی ادارات شده داشتین . موفق باشین