تابناک ایلام علی اصغراسدی::در باور عوام مدیر توانمند کسی است که بتواند با یک سخنرانی پرشور شیوه زندگی افراد را تغییر دهد اما واقعیت میتواند گاهی متفاوت با اینگونه باورها باشد و شما بدون آنکه متوجه شوید نقش یک مدیر را برای دیگران ایفا میکنید و آنها از عملکرد شما درس گرفته و مسیری را که پیش میروید دنبال میکنند.
استاندار ایلام در یک بزنگاه مدیریتی تصمیمی گرفت که امروز ظرافت و درستی آن حداقل برای جامعه فرهنگیان و جوانان و ورزشکاران بعینه مشخص شد، زیرا او در خشت خام چیزی را دید که بقیه در آیینه هم ندیدند. امروز تنها داشتن ایدههای خوب کسی را تبدیل به یک مدیر لایق نمیکند بلکه باید بتوانید با ایدهها نیز به خوبی ارتباط برقرار کنید، آنها را درک کرده و تغییرات لازم را انجام داده و در نهایت ایدهها را عملی کنید.
از نگاه تحلیلگران میان افرادی که تلاش میکنند تا شرایط را تحت کنترل خود در آورند و مدیران واقعی تفاوت بسیاری وجود دارد. اما جریان این مقدمه با نگاه به ظرافت های مدیریتی چیست؟احدی از معاونان اداره کل دستگاهی آموزشی برای مدیرکلی دستگاهی دیگر تلاش می کند و زمانی که لابی های آن شخص پیگیر امور هستند با جواب کوتاه، متقن و جالبی از طرف استاندار مواجه می شوند و آن اینکه" مدیر یک دستگاه به دلایل فراوان باید از میان افراد همان دستگاه انتخاب شود."
در نگاه اول این یک جواب عادی و مدیریتی است اما وقتی به عمق دید استاندار نگاه می شود، نشان از شناخت دقیق و موشکافانه ایشان از مدیران تحت تصدی اش در استان دارد.
این معاون که امروز خود را در قامت یک مدیرکل می بیند و با دخالت هایش در اموری که به او ربطی ندارد، دستگاه خویش را تا ورطه نابودی و چالش های آسیب زا کشانیده است. اتاق فکر آن مجموعه راهی برای خلاصی از آن می جوید؛ پیشنهادی دهن پرکن داده می شود و حتی حمایتش می کنند تا به نوعی محترمانه مانع دخالتش با مدیریتی بالاتر شوند و حتی از ظرفیت های جانبی و لابی برای تحقق هم استفاده می کنند که خوشبختانه با درایت استاندار به ثمر ننشست!!
بمحض مطرح شدن موضوع مخالفت های شدیدی در فضای مجازی و درون دستگاه به وقوع می پیوندد و این استاندار باتجربه را به فکر می اندازد تا تحقیق کند و سپس به درستی تصمیمی منطقی می گیرد. معاون در فکر مدیرکلی است و پس از مطرح شده حتی برای دلخوشی برخی، خود را مخالف یکی از نمایندگان نشان می دهد و در محافل دیگر سعی در این دارد که خود را مخالف مدیرکل خویش هم نشان دهد تا به گمان خویش، خود را نزدیک به افکار مدیر عالیترین دستگاه اجرایی استان نشان دهد.
امروز که این بازی های یک بام و دوهوا با وجود فضای مجازی براحتی فاش می شود، اما معاون مذکور که در اوایل انتصاب در چهار سال پیش با رانت نماینده اصولگرای سابق به مدیریت رسید، پس از انتخابات با چرخشی نمایشی خود را اصلاح طلب نشان داد، در حالیکه نزدیکترین فرد منصوب به او در ستاد رقیب اصلاح طلبان مسئولیت تشکیلاتی داشت، این بار تیرش به خطا رفت و با شناخت دقیق و ذکاوت استاندار از رسیدن به پست بالاتر ناکام ماند.
واقعیت این است که جامعه فرهنگی امروز از دخالت این شخص در تمام امور آموزش و پرورش به ستوه آمده است، خاصه عنادی عجیب با نیروهای دو شهرستان حوزه شمالی دارد و آخرین دخالت این معاون، منجر به دعوای مدیرکل و یک فرهنگی لب بازنشستگی در اول مهر شد که با دخالت بزرگان استان به آشتی انجامید.
حال در پایان این نوشتار روی سخن با مدیرکل محترم است که چرا شما از هوشمندی جناب استاندار تجربه اندوخته نمی کنید و با کنکاش و کاوش در رفتار این معاون تصمیمی اتخاذ نمی کنید که به نفع جامعه فرهنگی باشد؟ چرا به نیروی دیگری در این حوزه اعتماد نمی شود؟ آیا بازی های سیاسی و چرخش های متناوب این فرد با فاصله از جریان فکری و نزدیکی به حوزه استانداری تا جایی که خود را گزینه مورد نظر آنها میداند، توجهی به دستگاه خود ندارد و از آن فقط بعنوان سکوی پرش به بالاتر بهره می جوید، شما به فکر نمی اندازد که پس از چهار سال به فکر گزینه ای بهتر برای این جایگاه باشید.
جناب مدیرکل افراد مغرور فکر میکنند که بهترین هستند و باید دیگران را مدیریت کنند. آنها میخواهند دیگران بدون آنکه واکنشی نشان دهند تنها به دستوراتشان عمل کنند، اما یک واقعیت را فراموش میکنند؛ کسی دوست ندارد از یک شخص مغرور دستور بگیرد. این حال امروز جامعه فرهنگی است و فکر می کنند شما تحت تاثیر مستقیم این معاونت تصمیماتی اتخاذ می کنید که به پیکره آموزش و پرورش صدماتی جبران ناپذیر می زند.
الان سوال فرهنگیان این است: چه کسی مدیریت می کند؟ چه کسی مدیریت می شود؟ بدون شک شما نیز شنیده اید و حتی در جلسه ای خودتان ذکر کرده اید، حال باید پرسید: آیا زمان آن نرسیده است از مدیریت شدن به مدیریت کردن بپردازید؟!