ناامنی که نه به صورت برنامه ریزی شده قبلی ،بلکه بصورت موج سواری بر یک رخداد اجتماعی ایجاد میشود و طبق گفته منابع آگاه ،چند نفر مرد و زن بعنوان صحنه گردان آشوب ،امنیت یک شهر را زیر سوال میبرند.
کد خبر: ۳۴۸۹۹
تاریخ انتشار: ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۳ 13 May 2015

ناامنی که نه به صورت برنامه ریزی شده قبلی ،بلکه بصورت موج سواری بر یک رخداد اجتماعی ایجاد میشود و طبق گفته منابع آگاه ،چند نفر مرد و زن بعنوان صحنه گردان آشوب ،امنیت یک شهر را زیر سوال میبرند.

به گزارش تابناک آذربایجان غربی،حادثه اخیر مهاباد نشان داد که چگونه یک حادثه معمولی اجتماعی میتواند به یک موضوع امنیتی و انتظامی کشوری تبدیل شده و در صورت عدم برخورد مناسب با موضوع ،چگونه این حادثه اجتماعی چند روزی افکار عمومی را تحت فشار خود قرار دهد.

بدون شک حوادث اخیر مهاباد یک موضع ساده اجتماعی بود که متاسفانه شخصی جان خود را در اثر یک رفتار سهل انگارانه و بر اثر نادیده گرفتن عرف جامعه از دست میدهدو شاید گفت در این حادثه هیچ کسی به انداز مرحومه مقصر نبود.

اما بدلیل ساده گرفتن موضوع،عدم تدبیر کافی و لازم،عدم شناخت از شرایط،عدم اشرافیت به وضعیت حاکم و شاید نبود تجربه کافی باعث میشود که این موضوع که میتوانست در هر نقطه ایی از کشور رخ بدهد تبدیل به یک آشوب و ناامنی گردد.

ناامنی که نه به صورت برنامه ریزی شده قبلی ،بلکه بصورت موج سواری بر یک رخداد اجتماعی ایجاد میشود و طبق گفته منابع آگاه ،چند نفر مرد و زن بعنوان صحنه گردان آشوب ،امنیت یک شهر را زیر سوال میبرند.

از سوی دیگر با غبار آلود شدن فضای امنیتی یک شهر، همواره هستند افرادی بدخواه و آلت دست پشت پرده نشینها ،که ضمن دامن زدن به ناآرامیها قصد گسترش ابعاد آشوب را دارند.

در این بین تکلیف و وظیفه اینگونه افراد کاملا مشخص است.اما آنچه که باید مسئولین،مردم عادی،معتمدین ،نیروی های انتظامی و امنیتی کاملا بدانند، نحوه برخورد با حوادثی از این دست میباشد.

آنچه که باید مد نظر قرار گیرد اینکه هر حادثه ایی بدلیل ،شرایط منطقه ایی،فرهنگ محل رخداد،افراد و ساکنین آن منطقه و نوع حادثه ،شرایط و شکل خاص خود را داشته و لازم است با در نظر گرفتن همه جوانب با آن برخورد شود.

در متن زیر که در اکثر سایتهای امروز با عنوان " نگاهی دوباره به حادثه مهاباد-عبدالعزیز مولودی"منتشر شده ،نویسنده که خود اهل مهاباد است سعی کرده ،نقاط ضعف نحوه برخورد با این حادثه را بررسی کرده و به قلم تحریر در آورد.گذشته از اینکه این نوشته تا چه اندازه ایی در صحنه قضاوت درست است یا نه ،مطالبی در آن وجود دارد که میتواند نکاتی را یادآور شود.

مدیریت حادثه مسئولیت اولیه مقامات محلی، عالی و ملی را خاطرنشان می کند برای مهار، کنترل و جبران آثار بحران هایی که به وقوع می پیوندند. به قاعده در همه شهرهای کشور و به صورت دوره ای برای مدیران سیاسی و غیر آن، دوره ها و مانورهای عملی مدیریت بحران برگزار شده است و می شود. آنچه در زمان وقوع بحرانی احتمالی روی می دهد، در واقع نشاندهنده میزان آمادگی و توان عملیاتی مدیریت بحران مقامات محلی یا ملی است.

در ماجرای هتل «تارا»ی مهاباد، به نظر می رسد آمادگی عملیاتی مقامات محلی و استانی نیازمند ارزیابی است. در مواقع بحرانی معمولاً استفاده از ظرفیت های اجتماعی موجود که در کاهش اضطراب عمومی می توانند مؤثر باشند، یک راهبرد استراتژیک به نظر می رسد. از این ظرفیت که معتمدان محلی و فعالان اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است کمتر استفاده شده است.

کمتوجهی به این مهم، نشاندهنده آن است که یا مقامات محلی در تصمیم گیری به صورت اقتضایی اختیار عمل ندارند یا اینکه به عللی به ظرفیت های مردمی پی نبردند. این را می توان بخوبی در دو نوع رفتار متفاوت نشان داد. فرماندار محترم مهاباد به درخواست فعالان مدنی و حتی هشدارهای مدیر هتل برای دخالت مستقیم و مواجهه رودررو با مردمی که به علت اطلاع نداشتن از موضوع به هیجان درآمده اند، کم توجهی می کند. اعضای شورای شهر حضورشان در این موضوع چندان شفاف نیست و حتی رئیس شورا که در خارج از شهر بوده یا به خارج شهر رفته است، موضوع را به اعضای دیگر شورا ارجاع می دهد. در حالی که اصل اولیه در وقوع حادثه آن است که مسئولان شهر در هر کجای ایران یا جهان باشند، در اولین فرصت و با سریع ترین وسیله خود را به محل حادثه برسانند. این چیزی است که در کشورهای دیگر صورت می گیرد. در عین حال وقتی فرماندار مهاباد به درست یا نادرست نام شرکتی را برزبان می آورد، زیر فشار آن شرکت، به صورت رسمی از آنها معذرتخواهی می نماید ولی در برخورد با معتمدان و مردم شهر از سهل انگاری های صورت گرفته، معذرتخواهی نمی شود. وقتی که در برخورد با حادثه از ظرفیت های مدنی عبور می شود، به این معنی است که جریان امور به رفتارهای توده ای کسانی که به هیجان آمده اند و ویژگی های جامعه شناختی مشخصی را دارند، سپرده می شود.

در سطح استان، بعد از وقوع آتش سوزی با اعلام بسیار زودهنگام اینکه فرصت های سرمایه گذاری در این شهر زیر سؤال رفت آن هم با قید زمان گذشته فعل که معنای از دست رفتن فرصت را می دهد، به جای آرام و کنترل نمودن اوضاع، ابهامهای ذهنی مردم تشدید میشود. آیا برای اطمینان مردم نمی شد گفت که ضمن تلاش برای حمایت از بازسازی هتل- که امری صرفاً خصوصی نیست و از تأسیسات عمومی است- همایش پیش رو در موعد مقرر حتماً برگزار می شود. این امر تا اندازه زیادی می توانست در مدیریت حادثه مؤثر باشد.

علاوه بر آن، منتشر نشدن اطلاعاتی درست از موضوع برای افکار عمومی و در هاله ابهام ماندن آن، زمینه را برای برهم خوردن تعادل روانی بخشی از جامعه را که به هیجان درآمده بود، فراهم کرد. در چنین مواردی، شایعه جایگزین اطلاع رسانی شفاف می شود و قرار گرفتن این عدم اطلاعات درست با شایعات مختلف در کنار یکدیگر، فضای شبکه های اجتماعی را که از نزدیک با موضوع رابطه ندارند بیشتر از هیجانات ایجاد شده برای مردم محلی تحریک می کند و نتایجی به دنبال می آورد که مشاهده کردیم.

در مدیریت حادثه، سرعت عمل مقامات و اطلاع رسانی عمومی برای جلوگیری از هیجان بیشتر، نقش جدی در کنترل اوضاع را بازی می کنند که هر یک از این دو در ماجرای هتل تارا کمتر دیده می شود و تنها بعد از فشارهای ایجاد شده در افکار عمومی و مقامات عالی کشور بود که مسئولان محلی در این مورد قدری اطلاع رسانی کردند.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار