کد خبر: ۱۹۳۸۸۹
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۳ 07 March 2016
 انجام بازی زیرکانه درسایه ایران ، نهایتا اعراب محافظه کاررا وادرار به در پیش گرفتن سیاست ها و اقدامات آشکاری کرده که موجب خشم جامعه بین المللی شده است. نمی دانم تحقق چنین شرایطی الزاما ناشی از برنامه ریزی هوشمندانه ایران در تعامل و همکاری با جامعه بین المللی بوده یانه؟اما اعراب خصوصا سعودی ها اسیر منطق و سیاست هایی شده اند که تاکنون زمینه آن رابرای دیگران از جمله ایران فراهم می کردند، در حالی که تهران اکنون معادله معکوسی رابر خلاف سعودی ها در همکاری های بین المللی درپیش گرفته است.

بر سر این نکته که مشکلات و تنش های میان ایران و اعراب،دستکم همسایگان جنوبی این کشور، مبنایی و ریشه دارهستند یا ناشی از بروز سوءتفاهم ها؟؛ اختلاف نظر زیادی وجود دارد. در موضعی تبلیغاتی و سیاسی ، طرفین البته با ادبیاتی متفاوت و از نگاه خود، اختلافات را ریشه دار توصیف نکرده و قابل مذاکره می دانند. تهران می گوید اگر همسایگانش واقع بین باشند سوءتفاهم ها برطرف خواهد شد. به اعتقاد مقامات مسئول در تهران استفاده از فرصت روی کار آمدن پرزیدنت روحانی به اعراب ثابت خواهد کرد که با ایرانی جدید روبروهستند. از سوی دیگر و از نگاه اعراب ؛ ایران کما کان سیاست های به قول آنها توسعه طلبانه و مداخله جویانه خودرا باید به کنار بگذارد تا راه مذاکره با این کشور باز شود.اما آیا واقعا می توان به رفع اختلافات آنها امیدوار بود؟گرچه وزیر خارجه ایران جواد ظریف ابراز امیدواری کرده ،اما مستقلا پاسخ به این سوال بسته به اینکه ازکدام زاویه به مسئله نگاه کنیم متفاوت است.
تا آنجا که به ایران مربوط می شود سوءتفاهم ها پدیده های حداقلی ،زود گذر و قابل مذاکره هستند و تهران انگیزه وعلاقه یی به تداوم شرایط پیشین ناشی از ماجراجویی های دولت محمود احمدی نژاد ندارد . ولی همین پدیده های حداقلی از زاویه اعراب،هرچند قابل مذاکره،اما ازیک موقعیت حداکثری در هرفرآیند مناسباتی برخوردارند.از جنگ خونین سوریه گرفته تا جنگ یمن، بحران سیاسی لبنان، شرایط عراق و اخیرهم جنگ نفت. یک دیپلمات غربی مقیم ریاض که اخیرا به پاریس بازگشته می گوید "موضوع این است که ایران به ویژه از زمان به قدرت رسیدن حسن روحانی و وزیر خارجه اش جواد ظریف، با رویکردی واقع بینانه،موارد مورد مناقشه و پیچیده را از جنبه پایداری و یا بود نبود خود در عرصه بین المللی جدا ومتقابلا بازی زیرکانه یی را در سایه آغاز کرده اند.جامعه بین المللی با کشوری که مترصد همکاری و صلح است، بالاخره کنار خواهد آمد. گفتگو و ملاقات ایرانی ها و امریکایی ها زمانی یک رویا اما اکنون به یک واقعیت و امر عادی تبدیل شده است . من این را به مارک ایرو وزیر خارجه گفته ام،چرا ما نتوانیم!؟ "
فکر می کنم تا حدود زیادی نکات اشاره شده دیپلمات فرانسوی درست باشد. انجام بازی زیرکانه درسایه ایران ، نهایتا اعراب محافظه کاررا وادرار به در پیش گرفتن سیاست ها و اقدامات آشکاری کرده که موجب خشم جامعه بین المللی شده است. نمی دانم تحقق چنین شرایطی الزاما ناشی از برنامه ریزی هوشمندانه ایران در تعامل و همکاری با جامعه بین المللی بوده یانه؟اما اعراب خصوصا سعودی ها اسیر منطق و سیاست هایی شده اند که تاکنون زمینه آن رابرای دیگران از جمله ایران فراهم می کردند، در حالی که تهران اکنون معادله معکوسی رابر خلاف سعودی ها در همکاری های بین المللی درپیش گرفته است.جدای از بحران مزمن سوریه و موضع گیری های اخیر میتسورا نماینده دبیر کل سازمان ملل در بارآن،دستکم در یک مورد آشکار دیگر یعنی یمن ، سازمان دیده بان حقوق بشر و نیز کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل طی 6 ماه گذشته گزارش های متعددی از موارد نقض حقوق بشر و کشتار غیر نظامیان توسط هواپیماهای سعودی منتشر کرده اند. آیا سعودی ها و ائتلاف تحت فرمان آنها درصدد تداوم وضعیتی هستند که کم کم آنها را به عنوان یک عضو مشکل ساز جامعه جهانی مطرح خواهد کرد؟.بحث معادله معکوس ایران در همین نکته نهفته است.
تعجب آور سعودی ها از بسط توسعه نفوذ ایران در منطقه ابراز نگرانی می کنند.بسیار خب!،اما چرا آنها حاضر به پاسخ این سوال نیستند" که اگر ایران در تعامل با جامعه بین المللی و در چارچوب همکاری برای صلح وتحقق شرایطی که یک نمونه آن در بحران سوریه مشاهده می شود و دولت های اروپایی و ایالات متحده هم به آن اذعان دارند، ضرورتا و قهرا موقعیت متفاوت تر از گذشته به دست آورده؛بسط نفوذ و توسعه طلبی ست،اما مداخله آشکار نظامی در یمن، جلوگیری از شکل گیری یک پروسه سیاسی در لبنان، نقض آشکار حقوق بشر در بحرین ویا کارشکنی از تحقق حداقل آتش بسی انسانی در سوریه، مداخله و بسط نفوذ سعودی تلقی نمی شود!؟. اینکه عادل جبیر می گوید این موارد مربوط به امت عربی و نه ایران است ، شعار وطنز تلخ و بی مزه یی ست که سال ها ست و پس از مرگ امثال ناصر و اسد و ناصر محمد و بومدین ، خاصیت وکاربرد خود را ازدست داده(گرچه همان زمان هم کسی آن را جدی نمی گرفت) و امثال جبیر و محمد بن سلمان قدری دیر به ترن ناسیونالیزم مرده عربی رسیده اند. موضع گیری های رهبران مصر،تونس،الجزایر و حتی مراکش را ببینید،کدامیک با این تصورات و توهمات رنگ باخته امت متحد عربی از جنس سعودی همراهی کرده اند؟ 
پس باید ناامید بود!؟. نه الزاما، البته امید واری به آینده با یک شاید بزرگ همراه است. شاید،تاکید می کنم شاید! علائمی مخفی از تجدید نظر سعودی ها در سیاست هایشان در حال نمایان شدن باشد. آرامش مقامات ایران و تقریبا سرد شدن آتش توپخانه های تبلیغاتی دو طرف در مقایسه با گذشته از یک سو و شرایطی که هم اکنون در سوریه مشاهده میشود از سوی دیگر و از همه مهمتر درخواست محمد بن نایف ولیعهد عربستان از مقامات فرانسوی برای مذاکره با ایران، احتمالا حاوی نکات مهمی ست که به سادگی نمی توان از کنار آنها گذشت. روزنامه لبنانی النهار در شماره روز شنبه خود نوشته" نایف از طرف فرانسوی خواسته است با توجه به نزدیکی یی که در روابط فرانسه با ایران با وجود آمده که با سفر مهم حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران به فرانسه به اوج رسیده ، بر سر آنچه نایف نفوذ روزافزون ایران در خاورمیانه توصیف کرده مذاکراتی با طرف ایرانی انجام دهد". اینکه سعودی ها با ادبیات خود از فرانسوی ها چه چیزی خواسته اند به باور من چندان اهمیتی ندارد،مهم درکی ست که ظاهرا کم کم میان سعودی ها در حال شکل گیری ست. شاید هم نشانی از بروز اختلاف و دو دستگی میان رهبران سعودی؟،هنوز نمی دانیم!اما هر چه هست نفس تقاضای ریاض از پاریس به خودی خود نشان میدهد ایران از موضع برتری در تحولات منطقه برخوردار است و طرف غربی هم این را به خوبی متوجه شده است. matinmos@gmail.com

(شب گذشته(یکشنبه) برخی منابع دیپلماتیک مقیم جاکارتا اعلام  کردند با رفتن عادل جبیر به سمت محمد جواد ظریف در حاشیه کنفرانس سازمان همکاری های اسلامی  این دو با یکدیگر  دست داده اند. این خبر اگر صحت داشته باشد که البته بعدا تایید شد،به نوبه خود خبر مهمی ست).

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار