به گزارش تابناک سمنان،آئین اسب چوبی بازمانده از دیار سربداران اکنون در استان سمنان تنها یک طرفدار دارد آن هم «نادعلی» مهربان روستای مزج شاهرود که داستان زندگی اش روایتی از عشق، چوب و اشک است.
کد خبر: ۱۹۳۸۰۸
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۲۵ 07 March 2016
از هنرهای فراموش شده شهر و دیارمان نوشتن آسان نیست چرا که ایران زمین از این هنر ها فراوان دارد که به لطف زندگی ماشینی قرن بیست و یکمی، عمده آن ها نفس های آخر را می زنند اما در این عصر سرعت، با پیرمردی ۷۲ساله اهل روستای جیلان شهرستان شاهرود که از هنرش همین یکی به جای مانده آن هم در کهن دیار قومس و در حالی که پس از او تکلیف اسب چوبی و نمایش هایش مبهم به نظر می رسد.

نامش نادعلی و نام خانوادگی اش نیز نادعلی است تنها سوار اسب چوبی در استان سمنان می خوانندش و با این یار با وفا پیوندی ۶۰ساله دارد از ۱۲سالگی همراه با پدر نخستین بار بر پشت اسب چوبی تکیه زد و از آن موقع تا کنون عشق و زندگی اش شد همین یک اسب. اما اسب چوبی نادعلی این روزها صلابت گذشته را ندارد زمانی از پایتخت تا سیستان و بلوچستان را زیر پای گذاشته بود اما اکنون به مجالی ۱۵دقیقه ای آن هم در حاشیه همایش های گردشگری نیز راضی است.

نادعلی پیرمردی شیرین زبان و سرزنده که خرمن موهایش روی سیاهی را نمی بیند با دستانی پینه بسته تنها راه ارتزاق خود و خانواده اش را از طریق چهل سال کار سخت و فنی جوشکاری و ساخت درب و پنجره معرفی می کند قلبش رئوف و مهربان است، آنچنان با حرارت از اسب چوبی سخن می گوید که گویی هر روز تیمارش می کند و با زندگی اش عجین است.

اسب چوبی نمایشی کهن سال

پیش از آمدن می دانستم که اسب چوبی، نمایشی منحصر به فرد در زمره هنرهای بومی محلی است که ریشه و خاستگاه آن خراسان ذکر شده اما این هنر زیبا در استان سمنان نیز رواج داشته است همچنین اسب چوبی بیان داستانی از ایستادگی و عشق به وطن است که توسط دو نفر ملبس به لباس اسب چوبی و لباس چوپانان بازی می شود و روایت گر ایستادگی مردم ایران زمین درابر سرداران مغول به شمار می رود.

اما بیان این داستان ها از زبان تنها بازمانده نسل شبی خوان ها یا سواران اسب چوبی صفای دیگری دارد و برای سخن با او سفری ۷۵کیلومتری به شمالشرق شاهرود و روستای محرم جیلان. آنجا که مردمش دل هایی باصفا دارند و با وجود یکهزار جمعیت ساکن، ۹شهید را تقدیم کشور کرده است عمده ساکنانش امروز در شاهرود و گنبد زندگی می کنند و کم آبی و مشکلات سخت زندگی تنها دلیلش عنوان می شود.

نادعلی اما مانده است همین جا در زادگاهش آنجا که پدر و پدر بزرگش هم اسب چوبی و لباس های بومی محلی نمایش های کهن دیار جیلان را بر تن می کردند نادعلی ها یادگاری نسلی هستند که به شبی خوانی می پرداختند و با آئین ویژه و منحصیر به فرد خود اهالی روستا را در سحرگاه های ماه مبارک رمضان بیدار می کردند، در شب های یلدا به کوی و برزن می رفتند و نوروز را بر پشت بام جشن می گرفتند اما امروز روایت اسب چوبی با چهار قرن قدمت دستاویزی برای گزارش ما است.

اسب چوبی نادعلی ۷۰ساله است

یافتن منزل نادعلی سخت نیست اینجا همه، یکدیگر را می شناسند درب کوچک خانه نمی تواند بزرگی شخصیت این مرد را پنهان کند منزلی محقر اما تمیز که نشانی از هیچ فرزندی در آن دیده نمی شود و اتاقی پر از وسایل نمایش، تعزیه ماه محرم، لباس اسب چوبی، لباس شیر و شتر و شیپور و طبل و خلاصه همه چیز اینجا بوی سادگی و قدمت می دهد فضایی عجیب است که برای نخستین بار آن را می بینم.

از کارش می گوید و از علاقه اش: ۱۲ساله بودم نخستین بار همراه پدرم به شبی خوانی و اعلام زمان سحرگاه در ماه مبارک رمضان می پرداختیم کم کم هنرهای نمایشی در عروسی ها، شب های یلدا، نوروز و تعزیه خوانی سیدالشهدا(ع) به همه علاقه ام بدل شد و امروز همچنان همان اسب چوبی ۷۰ساله پدرم را همچنان سوارم.

از او درباره لباس شیر و شتر و الاغ که در اتاقش وجود دارد می پرسم، با لبخندی از روی رضایت تعریف می کند: این ها هم خودشان داستانی دارند شتر از داستان شتر گمشده روایت می کند که با همراهی چهارهنرمند بازی می شود و شیر در پرده آخر تعزیه سیدالشهدا(ع) در عزای آن حضرت خاک، بر سر می ریزد و این همه عشق و علاقه من است به این هنر که اسب چوبی تنها بخشی از آن است.

اسب چوبی بسیار با وفا است

برای پرسیدن از همه نقوش داخل اتاق عجله دارم اما فراموش نمی کنم که امروز برای اسب چوبی ایجا هستم نادعلی دستی بر پشت این اسب می زند و با حالتی عجیب می گوید: اسب باوفایی است کلی به او خدمت می کنم اینگونه نگاهش نکن خیلی باوفا تر از خیلی اسب های دیگر است با این اسب در تهران، گرگان و شاهرود، سمنان و زاهدان و زابل هم اجرا کرده ام حتی معاون رئیس جمهور سابق هم اسب چوبی مرا دیده است آن هم در خلال همایش شهر سوخته زابل.

بادی به غبغبه می اندازد و تعریف می کند: درست است که خراسان مهد اسب چوبی بوده اما هرکس اسب مرا در مراسم بازدید از شهر سوخته دید کنار رفت چرا که من به اسبم بسیار می رسم همه چیز برایش فراهم می کنم حتی به دلیل پیشه جوشکاری و فلزکاری ام، برایش پایه ساخته ام هر بار که او را برتن می کنم با وسواس خاصی آن را دوباره تمیز می کنم و برپایه نگه می دارمش.

چشمانت را که می بندی فکر می کنی نادعلی با اسبی واقعی سخن می گوید از او می پرسم آیا تا به حال اسب واقعی داشته است و در کمال تعجب پاسخ می دهد: خیر البته اسب سوار شده ام آن هم زمانی که در گنبد به دیدن دوستانم که در خدمت مقدس سربازی بودند، رفتم یکباری سوار اسب شدم.

اسب چوبی، سوار مغول و چوپان ایرانی

فضا را برای معرفی اسب چوبی و مشکلاتش مناسب می بینم، کم کم اعتمادش را جلب کرده ام آنقدر سختی دیده است که حتی برای مصاحبه هم دو دل بود می گوید: اسب چوبی هم مانند لباس شتر، شیر و الاغ که در این اتاق است به سبک‌های مختلف اجرا می شود طنز، غمگین و حماسی بسته به نوع مراسم و همایشی دارد که به آن دعوت می شویم اما اصل ماجرا که شما دنبالش هستید همان داستان سردار مغول و چوپان ایرانی است که برایتان تعریف می کنم.

نادعلی درباره این داستان می گوید: قدمت اسب چوبی را به بعد از مغولان می دانند اما داستان اصلی این است که من(سوار اسب چوبی) با لباسی قرمز رنگ و با گریمی مضحک و لباسی پرزرق و برق نقش سردار مغولی را دارم که در ورود به ایران و خسته از قتل و غارت هوای شکار بر سرم می زند اما در این راه گم می شوم و در راه به چوپانی سلحشور برمی خورم که طی گفتگوهایی جالب درباره ایران و قتل و غارت دست آخر توسط چوپان ایرانی کشته می شوم و این نماد ایستادگی مردمان ایران زمین است.

او که گویا تازه گل از گل سخنش شکفته است، ادامه می دهد: این نمایش نمادی از ایستادگی ایرانیان دارد زمانی که مغولان آمدند و غارت کردند و رفتند و ما آن را به اندازه وسع خودمان بازسازی می کنیم.

قامت اسب چوبی به موانع نمی رسد

تک سوار اسب چوبی دیار قومس به این سوال که ساخت اسب چوبی چگونه است و چقدر طول می کشد، پاسخ می دهد: دو چوب در چپ، دو چوب در راست و دایره ای از جنس چوب غربیل در دو سمت بعلاوه سری از جنس چوب و پارچه اسب چوبی را شکل می دهد که ساختش ۲۰روز طول می کشد و در نهایت ۷۰تا۱۰۰هزار تومان هزینه در بر دارد اما ۷۰ تا ۱۰۰مشکل را نیز روبرو دارد.

با چهره‌ای درهم درباره مشکلات می گوید: از دیرباز اسب چوبی برایمان منبع درآمد نبود و تنها با عشق به نمایش می پرداختیم این روزها اما هیچکس از ما و هنرمان حمایت نمی کند در این بین تنها میراث فرهنگی شاهرود است که تا کنون ما را در چند مراسم و همایش برای اجرای برنامه دعوت کرده است اما روی سایر ارگان ها حتی انجمن نمایشی ارشاد اسلامی را نیز ندیدیم حتی برخی برایمان مشکل هم درست می کنند به جای حمایت.

وقتی از مشکلات سخن می گوید بر روی دو زاند می نشیند و با حلاوت خاصی ادامه می‌دهد: حتی برای اجرا به صدا و سیمای مرکز استان رفتیم و در نهایت تا ساعت۱۰شب آن هم بدون خوردن شام به شاهرود بازگشتیم و در راه ۳۰هزار تومان کرایه خودمان را نیز از جیب پرداختیم اما بازهم این موضوع را با عشقمان به اسب چوبی نادیده گرفتیم.

نادعلی که گویا تمامی مشکلاتش به بحث مالی ختم نمی شود، می گوید: از دیگر مشکلات این هنر می توان به وجهه مردمی آن اشاره کرد، هنرمندان اسب چوبی عمدتا اهالی روستا و دارای وضع مالی چندان مناسبی نیستند لذا مجبورند برای گذران زندگی در مجالس شادی مردم نیز اجرای برنامه کنند که این امر در دید برخی به مطربی تشبیه می شود در صورتی که پشت این نمایش ویژه دنیایی از حرف نهفته است.

وی معتقد است: مشکل دیگر این هنر آن است که پس از من اگر پسرم این هنر را ادامه ندهد اسب چوبی را باید همینجا دفن کنیم چرا که کارش دیگر تمام است.

از او می پرسم برای اینکه چنین نشود چه باید کرد و پاسخ می دهد: باید هنرمندان این رشته تربیت شوند و دولت از آن‌ها حمایت کند امروز جوانانی نیستد که به سوی این هنر بروند لذا باید تسهیلاتی برای این هنر بومی دیده شود برای مثال می توان آن را رایگان آموزش داد، اشعارش را منتشر کرد درباره اش فیلم ساخت و گزارش نوشت اما حیف که این موضوعات را من تنها در خواب می بینم.

اسب چوبی آینده‌ای ندارد

از نادعلی می پرسم به نظر شما آینده اسب چوبی چه می‌شود و می‌گوید: اسب چوبی محکوم به فناست چرا که هیچکس امروز از او حمایت نمی کند و من معتقدم فردا باید عکس مرا در خبرگزاری شما دید و گفت ببین بابا این اسب چوبی که می گفتم این است.

دیدگانش خیس می شود و رو به اسب چوبی ادامه می دهد: این اسب نباشد آخر نمی شود شما نمی دانید این اسب برای من چیست هنوز بوی پدرم را می دهد و بر پشتش همه دنیا را دارم هر چند امروز سلامتی و حتی این هنرم را نیز مدیون امام حسین(ع) است و امیدوارم که خدای متعال به من آنقدر سلامتی بدهد تا روزهای شاد این اسب را نیز ببینم.

تاثر دارد دیدن شخصی که ۶۰سال در هنری فعالیت داشته و امروز از دفن او با دست های خودش صحبت می کند می دانم اسب چوبی برایش خیلی ارزشمند است برای همین از او می پرسم آیا اسبت را می فروشی و اینبار لبخند، اشک هایش را خشک می کند و می گوید: هرگز این اسب به من وفا می کند و سواری می دهد از کجا معلوم به شما هم بدهد و برای شما هم باوفا باشد اما اگر یک میلیون تومان بدهید درباره اش فکر می کنم.

۱۰۰۰سال قدمت در اتاق نادعلی

سوار اسب چوبی ۶۰سال سابقه شبیخوانی و تعزیه خوانی نیز دارد و گوشه گوشه اتاقش ار ابزار نمایش مالامال است می گوید: لوازم اتاق من دو بخش هستند بخشی مانند اسب چوبی، الق و شتر در نمایش ها به کار می روند و بخشی مانند سر شیر ۱۵۰ساله ساخته شده است خمیر کاغذ، سپر شمشیر، شیپور ۱۰۰ساله و طبل و لباس شیر که در تعزیه امام حسین(ع) به کار می رود.

نادعلی ادامه می دهد: هنوز هم محرم ها لباس شیر بر تن می کنم و پرده ای از نمایش وساطت امام حسین(ع) در برابر شیر و خارجیان را بازی می کنم و همچنین آخرین پرده نمایش دشت کربلا که امروز ۴۰سال از نخستین اجرایم در این تعزیه می گذرد.

درباره وسایل موجود در منزلش می گوید: این لباس شیر تنها لباسی است که از بازار خریده ام، آن هم ۲۰سال پیش وگرنه مابقی را خودم، پدرم و یا پدربزرگم با چوب و کاغذ و پارچه و چسب ساخته ایم و در این راه فلزکاری ام، به شدت به کارم امده است.

اسب چوبی با آینده ای مبهم

کم کم باید نادعلی و اسب چوبی اش را تنها گذاشت اما چیزی مبهم در ذهنمان هنوز می چرخد و آن هم آینده اسب چوبی است متاسفانه این هنر مورد بی مهری مسئولان و مردم قرار گرفته است و امروز در خطر فراموشی محض قرار دارد هرچند اقدامات میراث فرهنگی و گردشگری شهرستان شاهرود و استان سمنان در حمایت از این هنرمند تا کنون صورت گرفته است اما مشکلات اسب چوبی نادعلی با یک یا دوبار اجرا در طول سال مرتفع نمی شود.

نادعلی به نیمه دهه هفتم زندگی اش نزدیک می شود اما چیزی در چشمانش می گوید که هزچه نادعلی مسن تر می شود، اسب چوبی گرد فراموشی را بیشتر بر چهره می بیند.

خوشبختانه فرزند نادعلی علاقه ای به این هنر نشان می دهد اما این هم تنها بارقه ای از امید در دل دوست داران این هنر روشن می کند که ممکن است با کمترین نسیمی خاموش شود.

نادعلی را این بار هم با اسب چوبی تنها می گذاریم باید دید چه می کند یا بهتر بگوئیم چه می شود برای این اسب، نادعلی و همه مردم هنردوست ایران آرزوی موفقیت داریم.

منبع: مهر
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار