«آراد» در زبان کردی بیست و پنجمین روز از هر ماه است که روزی فرخنده و مبارک است، این نام را روژین برای پسرش انتخاب کرده بود. او با هزاران امید برای مادر شدن 25 بهمن 93 به بیمارستان رفت و هرگز به خانه باز نگشت. هزاران آرزو برای پسرش داشت. قرار بود برای تمام روزهایی که مردش در خارج از کشور مشغول کار است، او تنها همدمش باشد. دلش مادر شدن میخواست اما سرنوشت داستان دیگری برای او نوشته بود. یک هفته هر روز با همسرش به بیمارستان میرفت و میگفتند زمان زایمان فرا نرسیده است تا اینکه 25 بهمن ماه 93 وارد بخش زایمان بیمارستان قروه شد.
روژین 19 ساله بر اثر تشخیص اشتباه پزشکان طعم زیبای مادر بودن را هرگز نچشید و در عین ناباوری دنیای کوچک همسر و پسرش را ترک کرد، بدون اینکه حتی یک بار بتواند آراد کوچکش را در آغوش بگیرد.
در سالگرد ازدواجشان، یونس، چهلمین روز درگذشتش را کنار پسر 40 روزهاش به سوگ نشست تا فراموش نکنیم جان انسانها برای عدهای از جامعه پزشکی ارزشی ندارد.
اشتباهات پزشکی از جمله مواردی است که به بدترین شکل ممکن با زندگی انسانهای وا مانده از درد و بیماری بازی میکند و عدم برخورد متناسب با تخلف رخ داده باعث شده پزشکان نگرانیای از مجازات خود نداشته باشند. در صورت اثبات خطای پزشکی حداکثر به پرداخت دیه محکوم خواهند شد که حتی این پرداخت از بیمه پزشکان را نیز از آسیب دیدگان دریغ میکنند، زیرا در بسیاری از موارد پزشکان زمانی که در مسند قضاوت قرار میگیرند عدالت را با رابطه همکاری خود، گره میزنند.
روژین در صحت و سلامت برای زایمان به بیمارستان مراجعه کرد، تمامی تستها، آزمایشها وسونوگرافیها از سلامت مادر و کودک خبر میداد هرچند شرایط فیزیکی او مناسب زایمان طبیعی نبود، اما پزشک و پرستاران تاکید داشتند براساس قوانین باید او زایمان طبیعی داشته باشد در حالی که قد روژین 175 سانتیمتر و وزنش 58 کیلوگرم بود. به گفته همسرش سیستم استخوانبندی او دخترانه بود و تحمل زایمان طبیعی را نداشت. او 11 صبح 25 بهمن ماه بستری شد و تا صبح روز بعد جز صدای فریادهای او صدایی به گوش نمیرسید. خبری هم از تولد بچه نبود. هرچه هم خانواده مادر باردار تلاش کردند تا با عمل سزارین موافقت شود اما فقط پاسخ شنیدند که معیارها اجازه نمیدهد مادر سزارین شود.
رضایتنامه را مشروط امضا کردم
سعید، همسر روژین برایمان تعریف کرد که هر چه اصرار کرده در رابطه با وضعیت مادر به او اطلاعاتی دهند، توجهی نکردهاند، تا اینکه صبح به یکباره صدای نالههای همسرش قطع میشود. ساعت 7:30 صبح، خانمی با عجله آمد تا از من امضا بگیرد برای سزارین. گفتم جان مادر برای من مهم است، الان دیگر به سزارین راضی نیستم. جان مادر را نجات دهید. او مجبورم کرد نامه را امضا کنم. منهم مجبور شدم نامه را مشروط امضا و اعلام کنم هرگونه عوارض و عواقب بعدی را نمیپذیرم متاسفانه این نامه مشرط در پرونده من نیست. نکته جالب این است که دقیقا 5 دقیقه بعد از امضا من پسرم را دیدم. یعنی قبل از دریافت امضای من همسرم را سزارین کرده بودند. بعد از یک ساعت (8:30صبح) در حالی که به همسرم آمبوبک میزدند به سمت «آی سی یو» بردند. حتی در آن زمان هم از شرایط او به ما توضیحی ندادند. متوجه شدم خون از ریه او ساکشن میکنند. وقتی دلیل را پرسیدم گفتند این خون نیست دارو است داریم تخلیه میکنیم. زمانی که همسرم در اتاق عمل بود با سامانه 1590 تماس گرفتم و گفتم بیش از 20 ساعت است همسر من در بلوک زایمان است و هرچه روز گذشته اصرار به سزارین کردیم قبول نکردهاند تا اینکه الان مجبور به سزارین شدند و با اینکه کودک متولد شده خبری از مادر نیست. وقتی او را به «آی سی یو» بردند نیز به 1590 زنگ زدم و گفتم مادر باردار در شرایط نامناسبی است و کار او به «آی سی یو» کشیده شده است. اپراتور به معاون درمان شهرستان موضوع را انتقال میدهد.
دو تشخیص اشتباه
معاونت درمان زمانی که مطلع میشود مادر باردار19 ساله در قروه دچار مشکل شده است، نامه میزند به بیمارستان که اگر نمیتوانید مادر را درمان کنید بفرستید سنندج. نهایتا، یک ظهر این تصمیم گرفته و ابلاغ شده است اما ساعت 8:45 شب تصمیم به انتقال همسرم به بیمارستان سنندج گرفتند. طی 10 ساعتی که همسرم در «آی سی یو» بیمارستان قروه بستری بود، نه تنها تشخیص درستی از وضعیت همسرم داده نشد بلکه دو تشخیص اشتباه نیز در رابطه با بیماری همسرم دادند که همان آسم و آسپیره بود. درمان آسپیره ساکشن خون بود که انجام دادند و حال روژین خوب نشد. تشخیص دوم آسم بود که آنهم با مشورت تلفنی با یک پزشک حاذق صورت گرفت که برای درمان او اسپری آتروونت را تجویز کرد. در قروه این اسپری نبود و مجبور شدم تا همدان بروم و اسپری را از داروخانه هلال احمر همدان بخرم و بیاورم. اسپری هم حال همسرم را خوب نکرد و شرایط هر لحظه بدتر میشد. تشخیص و تجویزها همگی اشتباه بود. در طول زمانی که در«آی سی یو» بود، کاملا هوشیار بود و چندین بار تقاضا کرد نوزاد را ببیند اما متاسفانه موافقت نکردند پسرش را ببیند. طول مسیر انتقال به سنندج هم هوشیار بود و هرچه میخواست بگوید را مینوشت. در طول مسیر یکبار از هوش رفت؛ وقتی چشمانش را باز کرد در دستم نوشت من میمیرم. من در جواب گفتم «حالت خوبه در قروه خون نیست میرویم در سنندج چند واحد خون بزنند برگردیم.» قصدم دادن روحیه بود. وقتی به اورژانس بیمارستانی در سنندج رسیدیم، اورژانس شلوغ بود. به سرعت پزشک اورژانس بدون دیدن بیمار او را پذیرش کرد، زیرا بیمارستان قروه هماهنگیهای لازم را انجام داده بود هرچند بیمارستان امکانات لازم را آماده نکرده بود.
در اورژانس بیمارستان سنندج،روژین 5 دقیقه بدون اکسیژن ماند
به محض ورود مجبورم کردند روژین را ترک کنم و به باجه تشکیل پرونده بروم. بعد چند لحظه متوجه شدم اورژانس کد 99 را پیج کرد. من مطمئن بودم فقط همسر من بیمار بد حال اورژانس است. به سرعت برگشتم و دیدم چند نفر بالای سر همسرم دارند ماساژ قلبی میدهند. دو پرستار و یک ماما نیز همراه ما از قروه آمده بودند؛ آنها نیز بعد از شنیدن پیج کد 99 به اورژانس برگشتند. همسرم کلا کبود شده بود و معلوم بود اکسیژن به او نرسیده است. زمانی که من را برای تشکیل پرونده فرستادند کسی بالای سر او نمانده بود تا آمبوبک بزند. من و 2 پرستار و ماما تمام مسیر آمبولانس تا در اورژانس نگذاشتیم لحظهای اکسیژن قطع شود ولی زمانی که ما جدا شدیم پرستاران اورژانس بی تفاوت به وضعیت روژین به او اکسیژن نرساندند و او را تنها رها کرده بودند. 4تا 5 دقیقه او بدون اکسیژن ماند که همین امر عامل اصلی صدمه به ریه و نابودی ریه او شد. زمانی که هم که برای کمک آمدند او را به اکسیژن سنترال وصل کردند که این عمل هم خلاف است و نباید اینکار را انجام میدادند.
در نهایت آن شب متخصص قلب، متخصص ریه، متخصص زنان و زایمان و یک متخصص داخلی به همراه معاون درمان تا یک بامداد 27 بهمن ماه بالای سرش بودند و تشخیص آنها آمبولی مایع آمونیوتیک بود که متاسفانه این تشخیص هم اشتباه بود و درمان براساس یک تشخیص اشتباه انجام شد. بعد از دو روز که روژین در «آی سی یو» دو بار دچار ایست قلبی شد در نهایت فوت کرد. بعد از پاتولوژی دلیل مرگ مادر باردار، ترمبوی آمبولی یا ورود لحظه خون عروق به ریه عنوان شده که درمان سادهای چون تزریق وارفارین برای زنده ماندن نیاز داشت. مرگ روژین بر اثر اشتباهات پیدرپی پزشکان رخ داد اما تا امروز خبری از مجازات متخلفان نبوده که هیچ، در توجیه اتفاق رخ داده معاونت درمان کردستان با انتشار بیانیهای به تبرئه پزشکان بیمارستان قروه و بیمارستانی در سنندج پرداخته است.
یونس سعیدی در ادامه اظهارات خود به مشکلاتی که در روند زایمان طبیعی وجود داشت که براساس قوانین باید همسر او سزارین میشد، اشاره کرد و گفت:
1- ما 5 روز مستمر به بیمارستان میرفتیم و به ما میگفتند دهانه رحم باز نشده، سندهای این حضور مستمر ما موجود است.
2- عدم پیشرفت زایمان کاملا محرز بود. عدم پیشرفت زایمان به هر دلیلی که باشد، نهایتا 10 ساعت بعد طبق اصول علمی باید عمل سزارین انجام شود. همچنین تنگی لگن و کانال زایمان در همسر من باعث زجر جنین میشد پس طبق قوانین باید سزارین انجام میگرفت.
3- استفاده بیش از حد از آمپول های فشار و قرصهای محرک باعث تحت تاثیر قرار گرفتن ماهیچهها و خود عاملی در کندی روند زایمان شده بود.
4- چند بار وکیوم ناموفق انجام دادند که تاثیر این عمل را ما برروی سر نوزاد دیدیم. سر نوزاد من 2 برابر اندازه طبیعی بود و خون بسیاری زیر پوست سر او جمع شده بود که از عوارض بعدی این اتفاق بیاطلاع هستیم.
5- افت ضربان قلب جنین ناشی از تنگی کانال زایمان است که در رابطه با نوزاد ما اتفاق افتاد.
6- عدم وجود رضایتنامه مشروط من در پرونده، زمانی که بعد 70 روز برای دریافت کپی مدارک به بیمارستان رفتم متوجه شدم پرونده همسرم در بایگانی ثبت نشده است. من در دو برگ رضایت خود را اعلام کردم که در یکی شرایطی برای اعلام رضایت خود قید کرده بودم که آن برگه از پرونده برداشته شده است.
7-«اپی زیوتومی» روی خانم من انجام شده که ناموفق بوده است درحالی که در مرحله دوم زایمان طبیعی زمانی که از موفقیت زایمان مطمئن شدند باید این عمل را انجام میدادند اما همسرم هم «اپیزیوتومی» شده و هم سزارین که کاملا خلاف علم پزشکی است.
8- بیهوشی عمومی به جای بیحسی موضعی در مورد روژین انجام شد. بیهوشی کامل برآمده از عدم بهرهوری لازم از دانش پزشکی در پزشک معالج است.
9- 10 ساعت بدون درمان در«آی سی یو» قروه و 2 روز در بیمارستانی در سنندج همراه با تشخیصهای غلط پی در پی جان روژین را گرفت.
10- بدون اکسیژن ماندن در اورژانس بیمارستانی در سنندج و عدم آمادگی اورژانس با وجود اینکه در جریان وضعیت مادر قرار داشت.
پاسخ به ادعای مرگ طبیعی مادر باردار
سعیدی درباره پیگیریهای انجام شده در این رابطه نیز گفت: دانشگاه علوم پزشکی کردستان یک جوابیه به شکایت ما حاوی اطلاعات غلط در 29 اردیبهشت 94منتشر کرد که در پاسخ به این بیانیه باید بگویم. آنها مدعی شدهاند که روژین در هفته چهلویکم حاملگی خود بوده است درحالی که روژین در هفته چهلم بوده نه چهل و یکم. اگر در هفته چهل و یکم هم بود من 5 روز مراجعه میکردم چرا نگفتند وضعیت اورژانسی و لازم به ختم دوره بارداری است؟ چرا سزارین نکردند؟ آخرین مراجعه ما به پزشک برای بررسی وضعیت روژین 20 بهمن 93 بود که در سند پزشکی قید شده روژین در هفته سی و نهم بوده است. من 25 بهمن روژین را بستری کردم. گفتهاند که اندازه لگن و جنین طبیعی بوده اگر بوده چرا وکیوم شکست خورده. چرا افت ضربان قلب داشتند. گفتند فاز نهفته 14 ساعت و 4 ساعت فاز آشکار بوده در حالی که 5 یا 6 ساعت بعد از ورود به بلوک زایمان فریادهای همسر من بلند شده بود و فاز نهفته فقط 5 ساعت بود. آنها دلیل افت ضربان قلب نوزاد را ناشی از پیچیده شدن بند ناف دور گردن کودک عنوان کردهاند! اما سوال اینجاست سونوگرافی 25 بهمن قبل از ورود همسرم به بلوک زایمان نشانی از حلقه شدن بند ناف دور گردن نوزاد ندارد. پزشک از روی پوست نمیتوانسته تشخیص دهد بند ناف دور گردن نوزاد است مگر اینکه سر و گردن نوزاد خارج شده باشد که در این صورت دیگر نیازی به سزارین نبوده است. آنها مدعی هستند جلسات متعدد برگزار کردهاند خب من یا نماینده قانونی من چرا به این جلسات دعوت نشده تا از خود دفاع کنیم. سعیدی در رابطه با رفتار پزشک روژین بعد از مرگ او گفت: حتی یک عذرخواهی هم از ما نشد.
روژین ترجیح داد در قروه زایمان کند تا تحت نظر پزشکی که میشناخت و به او اعتماد داشت باشد اما با تماسهای مکرر ما پزشک روژین از مطب خود به بیمارستان نیامد که از نزدیک در جریان تاخیر در زایمان بیمارش باشد. متاسفانه جان انسانها ارزشی ندارد. زمانی که یکی از پزشکان به یک دلیل شخصی به قتل رسید جامعه پزشکی کلی اعتراض و عزای عمومی اعلام میکند اما وقتی همین جامعه خلاف سوگند خود باعث مرگ انسانی می شود کوچکترین عکسالعملی ما نمیبینیم. نه تنها عذرخواهی نمیکنند بلکه به راحتی رای بر برائت همکار خود میدهند در حالی که در پرونده همسرم کاملا واضح است که اشتباهات پیدرپی باعث مرگ روژین شده است. با این حال یک بار در جلسه پزشکی قانونی شرکت کردم که پزشک متخلف خود در هیئت منصفه و عضو بررسی کننده پرونده بود و مگر میشود در این شرایط فردی رای علیه خود بدهد. سعیدی در رابطه با نتایج بررسیهای وزارت بهداشت هم تصریح کرد هنوز نتیجه به ما اعلام نشده است.
نتایج بررسیها به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شده است
مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت، 14 شهریور سال جاری عنوان کرد: پس از بررسیهای صورت گرفته در وزارت بهداشت نتایج این پرونده به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شد.دکتر سید جواد رضوی در گفتوگو با آنا درباره آخرین جزییات پرونده مرگ مادر باردار قروهای در حین زایمان گفت: مرگ مادران باردار حین زایمان به دستور وزیر بهداشت در کمیتهای در وزارت بهداشت مورد بررسی قرار میگیرد که معاونتهای درمان و بهداشت نیز در این مسئله پیگیریهای لازم را انجام میدهند.
مدیر کل دفتر بازرسی، ارزیابی عملکرد و پاسخگویی به شکایات وزارت بهداشت افزود: برای بررسی جزییات این پرونده تیمی از سوی وزارت بهداشت به کردستان اعزام شد و تمام مسائل مورد بررسی قرار گرفت و نهایتا به وزیر بهداشت و معاونتها اعلام شد که پس از تایید نهایی نتیجه حاصل شده به دانشگاه علوم پزشکی کردستان اعلام شد. رضوی اضافه کرد: اگر قصور صورت گرفته از سوی دانشگاه باشد، دستوری مبنی بر تغییر ساختار به دانشگاه ابلاغ خواهد شد و یا اگر قصوری هم مربوط به شخص (پزشک) باشد با آن فرد برخورد قانونی میشود.
رسیدگی کننده به تخلفات پزشکان، همه پزشک هستند
بحث خلأهای قانونی برخورد با تخلفات پزشکی امری جدید نیست. بر اساس بخشنامه دستگاه قضا که با درخواست وزیر بهداشت و درمان صادر شده است دیگر پزشکان برای قصور پزشکی به زندان نخواهند رفت. از طرفی قاضی صادر کننده رای از دستگاه قضاست و صدور نظر و رای در رابطه با قصور پزشکی دیگر فقط منوط به نظر کارشناسان پزشکی نیست و قضات مجرب دستگاه قضا بر این پروندهها رای خواهند داد هرچند نظر کارشناسی پزشکان در اکثر موارد به باور مردم در جهت حفظ منافع همکاران خود است.
عبدالصمد خرمشاهی در رابطه با تخلف پزشکان در گفتوگو با «قانون» عنوان کرد: دعوای پزشک و بیمار از قدیمالایام مطرح بود و هر کدام مدعی بودهاند که حق با آنها است. در این مسئله مشکل این است سازمانی که باید میزان قصور یا اساسا اصل قصور یا تخلف از ناحیه پزشک را احراز و به دادگاه اعلام کند سازمان مربوط به پزشکان (کمیسیون نظام پزشکی) است و باید گفت افراد تشکیل دهنده این سازمان به نوعی همکار آن پزشک متخلف هستند. این شائبه در میان مردم وجود دارد که وقتی همکار هستند ممکن است احساس حمایت یا جانبدارانه نسبت به آن پزشک متخلف، وجود داشته باشد. به همین دلیل است که اعلام شده پزشک باید از بیمار رضایتنامه بگیرد تا زمانی که بیمار امضا نکرده پزشک مجوز برای انجام عمل جراحی ندارد.
مرگ بیماران بر اثر قصور پزشکی زیاد است
این وکیل دادگستری تصریح کرد: طبیعی است بیماری که وضعیت حادی دارد در هر شرایطی رضایتنامه را امضا خواهد کرد. برای نجات خود از بیماری یا چنگال مرگ به هر شکلی که شده متوسل به اولین پناهگاه میشود که در آن وضعیت، پناهگاه پزشک است. به طور کلی اصل بر برائت و این باور است که پزشکان سوگند خوردهاند و به سوگند خود عمل خواهند کرد. اما متاسفانه اینگونه نیست و مشاهده میکنیم پروندهای که در پزشکی قانونی یا کمیسیونهای مربوطه تشکیل میشود آمار آنها بسیار بالا است. تعداد بیمارانی که به لحاظ عدم توانایی یا قصور پزشک یا سایر موارد سلامتی خود را از دست دادهاند بسیار زیاد است. وی ادامه داد: اما بحث این است که حق با چه کسیاست؟ و چه کسی درست میگوید و چه کسی واقعیت را کتمان میکند؟ متاسفانه همانطور که گفته شد آمار شکایت از پزشکان روز افزون است. به طور کلی این موضوع دو جنبه دارد؛ یا پزشک از لحاظ انتظامی تخلف کرده یعنی مقررات صنفی خود را رعایت نکرده در این صورت قوانینی وجود دارد و مجازات برای آن مشخص شده است. اما برخی مسائل دیگر وجود دارد که سهلانگاری، بی مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی از سوی پزشک صورت گرفته باشد که مورد اول در سازمانها و کمیسیونهای پزشکی قانونی و مورد دوم در محاکم کیفری مورد رسیدگی قرارمیگیرد.
رعایت نکردن شئونات پزشکی با عدم مهارت پزشک مجازات های جداگانه دارد
خرمشاهی خاطر نشان کرد: ممکن است هر کدام از این مراجع نظر خود را دهند مثلا کمیسیون پزشکی قانونی بگوید این پزشک مرتکب تخلف انتظامی شده که شئونات پزشکی یا حرفهای یا صنفی توسط پزشک رعایت نشده؛ در این وضعیت مجازاتهای خاصی برای آن در نظر گرفته شده است. اما گاهی بی مبالاتی یا عدم مهارت پزشک که گاهی پزشکها عمل جراحی یا زیبایی انجام میدهند به لحاظ عدم توانایی یا عدم رعایت نظامات مربوطه موجب بروز آسیب به سلامتی بیمار میشوند که این در صلاحیت محاکم کیفری است که تشخیص دهند آن پزشک قصور کرده یا خیر. این وکیل دادگستری عنوان کرد: باید در نظر گرفت که اغلب بر این گمان هستند که نظام پزشکی یا کمیسیونهای مربوطه از پزشک حمایت میکنند. دعاوی که مطرح میشود چون محاکم یعنی قضات تخصصی در این رابطه ندارند مجبور هستند آن را به کارشناس ( امور پزشکی) ارجاع دهند. مسئله این است که مردم معتقدند که این کمیسیونهای نظام پزشکی از دعوای بین بیمار و پزشک جانب پزشک را میگیرند و حقوق آنها از بین میرود. باید مطرح کرد که پزشک سوگند خورده و مسئولیتهایی دارد همچنین هم پزشک دارای حقوقی است و هم بیمار، نباید بیمار اسیر بی مبالاتی پزشک شود. متاسفانه مشاهده میشود برای پزشکان بحثهای مادی بیشتر مطرح است و مردم از این مسئله گله دارند که برخی پزشکان متعهد نیستند و مسئولیت عمل اشتباه خود را برعهده نمیگیرند. در برخی موارد بیماری مریض را جدی نمیگیرند یا در مواردی که توانایی ندارند دخالت میکنند که در این صورت موجب آسیب به سلامتی بیمارمیشوند.
قاضی میتواند بدون نظر کارشناسی پزشکی قانونی، حکم دهد
وی در پایان خاطر نشان کرد: به طور کلی باید گفت نهایتا این دادگاه است که به اینگونه مسائل رسیدگی میکند. اگر در باب مسئولیت کیفری پزشک مشکلی ایجاد شد قاضی تصمیم گیرنده است و اگر تشخیص داده شد که پزشک دچار قصور یا بیمبالاتی شده قاضی میتواند تشخیص دهد و اگر تشخیص داد بدون نظر خواستن از پزشکی قانونی خود میتواند حکم دهد و خسارتی که به بیمار وارد شده است را جبران کند.
منبع: قانون