دبیر بنیاد غدیر استان همدان با بیان اینکه ویژه برنامه‌های عید غدیر در همدان برگزار می‌شود، گفت: فرهنگ توجه و ضرورت پرداختن به موضوع غدیر باید همانند فرهنگ عاشورایی در کشور نهادینه شود.
کد خبر: ۱۰۳۴۹۹
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۰۶ 02 October 2015
دبیر بنیاد غدیر استان همدان با بیان اینکه ویژه برنامه‌های عید غدیر در همدان برگزار می‌شود، گفت: فرهنگ توجه و ضرورت پرداختن به موضوع غدیر باید همانند فرهنگ عاشورایی در کشور نهادینه شود.

به گزارش تسنیم، حجت‌الاسلام سید مرتضی حسنی حلم در جمع اصحاب رسانه، در تشریح برنامه‌های عید غدیر اظهار داشت: روز غدیر در حقیقت روز عزت و جلال حکومت و امت اسلام است.

دبیر بنیاد غدیر استان همدان گفت: در شرایطی که دشمنان اسلام و شیعه توسط هزاران سایت و فضاهای مجازی مبانی اعتقادی مسلمانان را مورد هجمه قرار داده اند ضرورت پرداختن به واقعه غید ملموس‌تر احساس می‌شود.

وی تاکید کرد: صبح روز چهارشنبه ساعت ۹ صبح جشن عید غدیر با حضور دوهزار نفر از دانش آموزان در سالن پیام مخابرات برگزار می‌شود.

حجت الاسلام حسنی حلم افزود: به دلیل حادثه درگذشت حاجیان در مکه مراسم جشن در استان تا حدودی با حال و هوای شهر هماهنگ شده است.

وی عنوان کرد: تعداد ۷ هزار پوستر در دو قطعه کوچک و بزرگ با مضمون غدیر در سطح شهر و استان در بین تاکسیرانان، اتوبوسرانان، اصناف و غیره توزیع شده است.

دبیر بنیاد غدیر همدان اظهار داشت: علاوه بر پوستر، کتب مربوط به غدیر و خطبه‌های غدیر نیز با هدف توسعه فرهنگ غدیر در بین مردم توزیع شده است.

وی به سایر برنامه‌ها نیز اشاره و بیان کرد: در روز پنجشنبه و جمعه هفته جاری نیز از ساعت ۱۶ تا هنگام نماز مغرب و عشا به همت هیئت فرهنگی آل طه و بنیاد غدیر جشن بزرگی در باغ ایرانی برگزار می شود.

حجت الاسلام حسنی حلم افزود: جمعه بعداز ظهر نیز جشن بزرگ غدیر در سالن فردوسی واقع در میدان فردوسی با همت هیئت منتظران آل المهدی و در شب جمعه در مسجد چهارده معصوم به همت هیئت یادآوران عاشورا برگزار می شود.

وی تاکید کرد: حرکت دو کاروان شادی با حضور ۱۱۰ خودروی تزئین شده در روز عید غدیر از دیگر برنامه های عید بزرگ شیعیان است.

رئیس ستاد اقامه نماز استان همدان تصریح کرد: برگزاری کارگاه‎های غدیر شناسی در سطح استان از دیگر اقدامات بنیاد غدیر در دهه امامت و ولایت بوده است.

وی عنوان کرد: اجرای برنامه های ورزشی با عنوان جام ولایت، برگزاری شب شعر توسط اداره ارشاد، اطعام ایتام و روزه داران توسط کمیته امداد امام خمینی(ره)، نشست های غدیر و پاسخ به شبهات غدیری در دانشگاه‌ها، نورافشانی و آذین بندی خیابان‌ها در شهر توسط شهرداری از دیگر اقدامات این دهه است.

حجت الاسلام حسنی حلم گفت: برگزاری نمایشگاه غدیر شناسی و برگزاری جشن روز غدیر در بیش از ۴۰ بقعه توسط اداره اوقاف و امور خیریه و راه اندازی ایستگاه های صلواتی برخی دیگر از برنامه های مناسبتی عید غدیر است.

وی با تاکید به برگزاری هرچه باشکوهتر مراسم و جشن های عید غدیر تصریح کرد: غدیر به قدری اهمیت دارد که هرچه به آن پرداخته شود باز هم کم است.

دبیر بنیاد غدیر استان به ظرفیت‌های موجود در فضای مجازی برای تبلیغ غدیر و فرهنگ شیعه اشاره و بیان کرد: خوشبختانه اقدامات خوبی در این باره انجام شده است و تولید نرم افزارهای فراوانی با موضوع غدیر موید همین مطلب است.

وی افزود: بنیاد غدیر با شماره کارت ۶۰۶۳۷۳۱۰۲۵۱۴۶۰۲۹ بانک مهر ایران آماده دریافت کمک های نقدی مردم خیر استان برای اطعام نیازمندان است.

اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۴۳ - ۱۳۹۴/۰۷/۱۰
بسم ربَّ العشق، ربِّ مِهر و ماه - یوسفِ گُم گشته می‌آید زِ راه
به مناسبت فرارسیدن عید غدیر خُم ، مثنویِ عاشقانۀِ «شورِ شرابِ عاشقی» تقدیم به تمامیِ عاشقان امام عارفان، علی علیه‌السلام
گوشه نشینِ خلوتِ، چشمِ خُمارِ لَم‌یَزل - می کِشَد از لبِ علی، در خُمِ عاشقی عسل
پُرشده خُم زِ بادۀِ، لعلِ لبِ علی نِشان - قوم وِلا رود بَسی، بر سَرِ باده جانِشان
می‌رسد از مِنا زِ غم، پیرِ دیارِ عاشقی - در سَحَرِ نگاهِ او، سر زده صبحِ صادقی
آمده دورِ غم به سَر، تا شب او شود سَحَر - قصدِ سپیده کرده آن، فاطمه را به غم سِپَر
چشم و چراغِ فاطمه، نرگسِ باغ ِفاطمه - بسته به ناقه خون‌جگر، بارِ فراقِ فاطمه
آیه به آیه عاشقی، دستِ نبی نوشته خَط - این سفرِ درازِ او، می‌رسد آخَر عاقبت
آمده تا وداعِ غم، با دلِ لاله‌ها کند - از غم و دردِ فاطمه، شِکوِه به ناله‌ها کند
آمده تا که بَر علی، حُکم ولایتش دهد - فاطمه را ز عشق او، رنجِ بغایتش دهد
گرچه به عینه داند او، قوم سقیفه را به سَر - حق ز علی بگیرد و، فاطمه را کُشَد به در
آمده پیرِ عاشقی، زنده غدیرِ خُم کند - تا که نه بعد از او کسی، ره به شریعه گُم کند
تا بنهد ز خود به‌جا، باده و ساغر و سبو - باده به عاشقان دهد، چشم علی ز بعد از او
بُرده دل از خدا رُخَش، او به طریقِ دلبری - کُشته به تیغ ابرویش، حور و ملک زِ بربری
بسته به سَر سپیده وُش، زُلفِ تر از پیمبری - آمده تا که خُم کند، پر زِ شرابِ حیدری
تا که بنا کند به خُم، دولتِ عشقِ حیدری - می‌رسد از ره فلَق، خَتمِ رهِ پِیمبَری
مه به دوپاره می‌رسد، او به اشاره می‌رسد - بوسه زنان به مقدَمش، قومِ ستاره می‌رسد
زلفِ دو تا به سَر مَهی، عِطرِ خوشِ سحرگه‌ی - حکم سپیده می‌زند، بَهرِ علی شهنشهی
شورِ شرابِ عاشقی، در سَرِ لاله می‌رود - در طلبِ غدیرِ خُم، دل به حواله می‌رود
عطرِ نسیمِ عاشقی، کرده جهان دوباره پُر - پَر ز فرشته‌ها نِگر، بارِ جهازِ هر شُتر
در طلبِ لقایِ او، حور و ملک ستیزه جو - بارِ شِکَر بریزد از، لعلِ علی به گفت‌وگو
شَه بنشسته کَج کُلَه، او که کند دوپاره مَه - در پی او ز عاشقی، فوجِ مَلَک فِتاده رَه
می‌شِکند سَر از خُم او، باده دهد به مردم او قوم سپیده را کند، مِهر علی تَحَکُّم او
غنچه حجاب تن دَرَد، در تبِ اشتیاقِ او - لاله به کربلا زند، سَر ز شُکوهِ باغِ او
سرو و صنوبرِ سَهی، سجده کند به درگَهی سِکّه سپیده میزند، نام علی شهنشهی
سبزه به خون نشسته از، ژالۀِ چشمِ لاله‌ها - ناوک ِ چشم یاسَمَن، کرده نشان، غزاله‌ها
تِشنه لبِ نگاهِ او، صورتِ قُدسیِّ مَلَک - شانه به موی او زند، ماه خمیدۀِ فدک
صبحِ غدیرِ عاشقی، سر زند از پگاهِ حق - میزند آسمان صَلا، هرچه به‌جُز علی، زَهَق
زلفِ بنفشه می‌دهد، بوی خوشِ تو را علی - بر دلِ خونِ لاله‌ها، نقشِ غمِ تو یا علی
وز لب او خورَد ملک، بادۀِ حق سبو سبو - رازِ درونِ پرده را، جز به علی که گوید او
ژاله چکد ز چشم او، وقت سَحَر سپیده را - سرمۀِ عشقِ فاطمه، کِشته حصارِ دیده را
لاله به اقتدایِ او، نقشِ سقیفه بر دِلَش -اشکِ خدا چکیده تا، خاک علی کند گِلَش
ساقیِ آب سَرمَدی، مستِ میِ محمدی – بانگ الستِ عاشقی، از لب او درآمدی
دل به فریبِ چشم او، رفته به دامِ فتنه‌ها- او که نداده جز خدا، فاطمه را به خون بها
کرده به پا قیامتی، قامت او صنوبری - او که به یک نظر کند، فتحِ قُلاع خیبری
سر زده شمس عاشقی، نورِ خدا از او جلی - مِی ز الستِ عاشقی، می‌چکد از لب ِعلی
کعبه ز هم شکافد از، مُعجزِ مرتضی علی - گشته زمین و هم زمان، مست سبویِ یا علی
سر به عَدَم نِهَد هرآن، ره زِ علی جُدا کند - می‌سِزَد عاشقی اگر، بهر علی خدا کند
خِیلِ مَلَک به گِردِ او، مستِ طوافِ عاشقی - شَهپَر کرده خانه در، قُلۀِ قافِ عاشق
صافِ شرابِ او خورَد، هرکه به جامِ عاشقی - سر زند از نگاهِ او، لاله و یاس و رازقی
یوسفِ رویِ او بَرَد، دل ز قبیلۀِ ملک - بر سر دوش او روان، عرش و سماء و نه فلک
او که دریده کعبه را، وقتِ سپیده پیرهَن - می‌چکد از نگاه او، اشکِ زُلالِ نسترن
باده چکد ز چشم او، از خُمِ کُهنۀ غدیر - دشتِ بنفشه می‌کند، چشم پر آبِ او کویر
قامتِ او کمانِ از، بارِ فراقِ فاطمه -مانده به شهر غم رها، چشم و چراغ فاطمه
کرده تمام هستی‌اش، مهر و صِداقِ فاطمه - جان به خدا نمی‌برد، او به فراقِ فاطمه
بر سر او چه رفته تا، مرگِ خود آرزو کند - با همه قومِ اشعری، مانده که تا، چه او کند
لشکرِ رو کشیده او، غارتِ دیده تا کند - محشرِ عاشقی به پا، جلوۀِ مرتضی کند
دل ز خدا نمی‌بَرَد، جز رخِ مرتضا علی - باده خدا نمی‌خورد، جز به سبوی یا علی
تیغ دودِم به کف جز او، بَر دلِ ما نمی‌زند – غیر علیِ مرتضا، ره ز خدا نمی‌زند
هرکه چشیده جرعه‌ای، از خُمِ بادۀِغدیر- در خَمِ زلفِ حیدری، تا به همیشه او اسیر
خاک مرا به یک نظر، چشم علی چو زَر کند - دیده کِشَم به آتش او، جُز به علی نظر کند
لیلیِ چشم نازِ او، محرم رنج و رازِ او – می‌بَرَد از خدا یقین، دل به سَرِ نمازِ او
مِی ز غدیرِ عاشقی، هرکه خورد سبو سبو - خنجر کینه‌اش برد، تشنه لب از قَفا گلو
هرکه ندارد این توان، تا که به سر کشد سبو - خون بنگر که می‌چکد، چون ز شقایق از گلو
او که سپیده مست او، خلق جهان ز ِهست او - بیعتِ کربلا کند، دستِ علی به دست او
والیِ وادیِ ولا، مورثِ ارث ِکربلا - بر غم و دردِ عاشقی، تا به همیشه مبتلا
تاج ولا به سر نهد، مِی زِ خُمی دگر دهد - او که شمیم زلف او، بویِ خوشِ سَحَر دهد
هست علی نشانه تا، گم نشود رهِ ولا - مرد رهی تو هم اگر، خیز و بیا به کربلا
تا زِخُمِ غدیر او، باده سبو سبو زنی - بر سرنیزه بایَدَت، غرقه به خون گلو زنی
عیدِ غدیر او بُوَد، اوَّلِ را هِ عاشقی - نور ولا زند سَر از، خُم به پگاه عاشقی
تا ‌که به کربلا کِشَد، او تو به ماهِ عاشقی - سر زِ قَفا تو را بُرَد، هَم زِ گناه ِعاشقی
دعویِ حُبّ بر علی، تا بدهد تو را اثر - شیعۀِ حیدری اگر، بر سَرِ نیزه کن تو سَر
وعدۀِ و ما و فاطمه، بر سَرِ نیزه کربلا - هرکه ندارد این به سر، کی بُوَد عاشقِ ولا
از یَمنم صدا زند، غرقه به خون مُنوَری - از چه به‌جا نشسته‌ای؟ شیعه تو گر به حیدری
بوده همیشه شیعه را، رسم و رهِ شقایقی - داغ یمن به سینه‌ها، هست نشان عاشقی
- تا به کجا به سینه‌ها رنجِ فراقِ او بَسی - ای شبِ سردِ بی‌کَسی، می‌شودَم به سَر رَسی
تا شِکُفد به دشتِ دل، یاس و بنفشه، اطلسی – تا که بیاید از فلق، همچو علی مُقدَّسی
بار دگر بیامده، جمعۀِ دیگری وَلی - زلفِ سحر نمی‌دهد، بوی خوشِ گُلِ علی
منتظرم که آید او، در سحری ز آسمان - در قدمش فدا کنم، روح و تن و جهان و جان
تا به کُجا به عاشقان، جور و جفایِ اَشقیا - یوسف گُم زِ چشم ما، فاطمه را قسم بیا
داغ مِنا به سینه‌ها، شور دوباره کرده پا - می‌رسد از رهِ سَحَر، موکبِ سرخِ– کربلا
بوی بنفشه می‌دهد، زلفِ سحر به شوقِ او - می‌رسد از ره آخر آن، گرمِ خدا به گفتُگو
به امید ظهور حضرت یا ر
جمعه دهم مهرماه 1394 – منصور نظری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار