تابناک فارس می نویسد:تابناک فارس در یادداشتی به وضعیت اسفناک کشاورزی در فارس (که ما به ازای کشوری آن نیز صدق می کند) و ناکارآمدی این شیوه کشاورزی پرداخت و اینکه یکی از اساسی ترین علت های ثمر ندادن کشاورزی این پهنه وسیع و غنی واگذاری زمین ها در ابتدای انقلاب بود.
در پی این یادداشت اظهارنظرهایی از سوی برخی مسئولان و کارشناسان مطرح شد که چرا کشاورزی فارس را تضعیف می کنید و اینطورها هم نیست.
با وجود این تابناک فارس در خبری دیگر به کاشت برنج در استان بی آب فارس پرداخت و به این موضوع انتقاد کرد و علیرغم وجود بعضی نظرهای مخالف،مسئولان به فکر افتادند و قرار است کارهایی بشود.
اما حالا توجه شما را به آماری جلب می کنیم که شاید آن ها که سر خود را زیر برف کرده اند متوجه بشوند اسم این کاشت و برداشت در ایران را نمی توان کشاورزی گذاشت.
کشاورزی؛شغل پیرمردها!
تازه‌ترین آمار ارائه‌شده از سوی مرکز آمار ایران نشان می‌دهد ۵۴درصد از بهره‌برداران کشاورزی ایران (معادل ۲۱۷۰هزار بهره‌بردار) بیش از ۵۰ سال دارند که جمعیت پیر به حساب می‌آیند.
در صورتی که اگر جمعیت بهره‌برداری بین ۴۰ تا
۵۰سال را به این بهره‌برداران اضافه کنیم ۷۸درصد از بهره‌برداران کشاورزی
ایران بالای ۴۰سال سن دارند که میانسالان و کهنسالان را تشکیل می‌دهند.
این آمار نشان می‌دهد فقط ۸۲۸هزار بهره‌بردار کشاورزی در ایران در سن ۲۵ تا
۳۰سال هستند که جمعیت جوان به حساب می‌آیند. یک محاسبه ساده نشان می‌دهد
فقط ۲۱درصد از بهره‌برداران کشاورزی را جوانان تشکیل می‌دهند.در صورتی که کشاورزی شغلی است که بسیار نیاز به انگیزه،خلاقیت و همچنین شادابی و توان جسمی دارد.
به نظر شما این موارد را چقدر در افراد بالای 50 سال می توان یافت؟؟؟
سواد!
از ۴میلیون بهره‌بردار کشاورزی در ایران ۱۳۷۶هزار نفر از آنها بی‌سوادند.
۱۴۰۶هزار نفر از بهره‌برداران کشاورزی سواد ابتدایی و غیررسمی دارند و
۱۰۱۴هزار نفر تحصیلات راهنمایی، متوسطه و پیش‌دانشگاهی دارند.
از ۴میلیون
بهره‌بردار کشاورزی در ایران فقط ۳۱۶۴۱بهره‌بردار فوق‌دیپلم و بالاتر
کشاورزی دارند و ۱۷۷۷۴۶بهره‌بردار نیز فوق‌دیپلم و بالاتر غیرکشاورزی
دارند.
این در حالیست که امروزه کشاورزی کاملاً مبتنی بر علم است و گواه آن پیشرو بودن کشورهای پیشرفته صنعتی در کشاورزی است.در ایران کمتر از 1 درصد کشاورزان(حدود 0/79 درصد) تحصیلات مربوط به کشاورزی دارند.
و اما بلای جان کشاورزی و محیط زیست...
86 درصد از کل بهره‌برداران اراضی زراعی ایران در سال ۱۳۹۳ در زمین‌هایی ۴
تا کمتر از ۵ هکتار زراعت می‌کنند.تازه‌ترین گزارش ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نشان م ی‌دهد
۶۰۰هزار بهره‌بردار زراعی در ایران در زمین‌هایی کمتر از یک هکتار فعالیت
می‌کنند که ۲۵درصد از کل بهره‌برداران به حساب می‌آیند. ۴۲درصد از
بهره‌برداران زراعی ایران دارای زمین‌های کشاورزی یک تا کمتر از ۵ هکتار
هستند.
براساس این گزارش از ۲میلیون‌و400هزار بهره‌بردار زراعی فقط ۳۴هزار
بهره‌بردار در زمین‌هایی با مساحت ۵۰ هکتار و بیشتر فعالیت می‌کنند که
بسیار ناچیز است و فقط ۵۱ بهره‌بردار بالای ۲هزار هکتار داریم. این توزیع
ناکارآمد زمین زراعی در ایران به نفع زمین‌های خرد یکی از دلایل بهره‌وری
پایین زراعت در ایران به حساب می‌آید.
این به واقع و بدون مبالغه،یک فاجعه است.فاجعه ای که هم کشاورزی را ناکارآمد می کند و هم منابع آبی را نابود می کند.(البته اگر چیزی از منابع آبی مانده باشد)
وقتی زمین ها به قسمت های کوچک و مستقل تقسیم می شود هر کشاورز برای قطعه کوچک خود چاهی حفر می کند و اوضاع می شود آنچه که شده است.
زمین‌های خرد زراعی درآمدی اندک دارند که کفاف هزینه‌های تولید و زندگی
بهره‌برداران زراعی را نمی‌دهد و دولت مجبور می‌شود که یارانه پرداخت کند و نه چیزی عاید کشاورز می شود و نه چیزی عاید کشور.
با عرض سلام، متاسفانه آمار واطلاعات فوق واقعيت تلخيست از وضعيت مالكيت و كشاورزي در ايران ، زماني در اين كشور بانك ، سازمان كشاورزي اداره آب و... وجود نداشت اما كشور در توليد گندم خودكفا بود بزرگترين مشكل دخالت دولت در امر كشاورزي است، همانگونه كه زمين ها به كود شيميايي اعتياد پيدا كرده كشاورز هم به جيب دولت وبه بانك و بدهي اعتياد پيدا كرده است واكثر زمين هاي كشاورزي در گرو بانك ها هستند واين وضعيت امروز كشاورزي است . بالاخره یک خبرگزاری عاقل پیدا شد 
