
به گزارش خبرنگار تابناک از استان مرکزی-«خیابان غذا» در شهرهای جهان تنها مجموعهای از غرفه های عرضه خوراکی نیست بلکه بخشی از یک رویکرد عمیق در مدیریت فضاهای عمومی و احیای حیات شهری است.
این فضاها با هدف تقویت تعاملات اجتماعی، ایجاد تجربههای مشترک و حمایت از هویت فرهنگی شکل میگیرند و زمانی معنا مییابند که بتوانند شهروندان را در یک محور فرهنگی–تفریحی گرد هم آورند.
*سه رکن اصلی شکلگیری خیابان غذا
کارشناسان شهری معتقدند خیابانهای غذا باید سه هدف کلیدی را دنبال کنند:
۱) بازنمایی هویت و فرهنگ غذایی محلی
۲) تقویت اقتصاد خرد و حمایت از کسبوکارهای کوچک
۳) ایجاد مقاصد شهری جدید و ارتقای نشاط اجتماعی
در این چارچوب، معماری فضا، هویت بصری یکپارچه، پیوست فرهنگی و رعایت اصول مناسبسازی برای همه افراد جامعه از الزامات اصلی چنین پروژههایی است.
*داستان یک خیابان
در اراک اما آنچه تحت عنوان «خیابان غذا» معرفی شده، با استانداردهای شناختهشده این الگو فاصلهای چشمگیر دارد، اولین تناقض از همان نام پروژه آغاز میشود، چرا که «خیابان غذا» در اراک در واقع خیابان نیست، بلکه بخشی از یک پارک است که چند غرفه در آن جانمایی شدهاند.
نبود ساختار خیابانی، مسیر عبوری مشخص، لبههای تعریف شده و مقیاس انسانی مناسب باعث شده این فضا نه حس خیابان داشته باشد و نه به عنوان یک محور شهری قابل تشخیص باشد.
*نبود پیوست فرهنگی
در حالی که در بسیاری از شهرهای پیشرو، خیابانهای غذا با روایتهای فرهنگی، طراحی الهامگرفته از تاریخ محل، موسیقی بومی و هویت محلی همراه هستند، نسخه اراکی تقریباً هیچ نشانی از این مؤلفهها ندارد.
فضا بیداستان، بیهویت و یکبارمصرف است و از مصالح، نمادها و مبلمانی تشکیل شده که نهتنها با معماری بومی نسبتی ندارد، بلکه حتی حس مکان نیز ایجاد نمیکند.
*آشفتگی بصری
چشمانداز بصری مجموعه به دلیل طراحی غیراستاندارد کیوسکها، نورپردازی نامناسب، جانمایی پراکنده و رنگبندی نامنسجم، فاقد جذابیت و خلاقیت است.
شهری که در رقابت با دیگر نقاط کشور نیازمند ایجاد فضاهای دعوتکننده و خاطرهساز است، با چنین طراحی سرد و بیروح نمیتواند انتظار جذب گردشگر یا حتی شهروندان محلی را داشته باشد.
*زیباسازی سطحی و حس موقتیبودن فضا
زیباسازی شهری حاصل مجموعهای از تناسبات، مصالح مناسب، نشانههای شهری و کیفیت فضایی است؛ در حالی که «خیابان غذا» در اراک شبیه فضایی موقت و آزمایشی است.
مقایسه این فضا با بازار تاریخی ۲۲۰ ساله اراک که هنوز بهعنوان یک شاهکار معماری شناخته میشود، نشان میدهد روند شهرسازی در سالهای اخیر در مسیر نادرستی حرکت کرده است.
*پرسش از شفافیت مدیریت شهری
آنچه بیش از کیفیت فضا نگرانکننده است، حجم منابع عمومی هزینهشده برای پروژهای است که ارزش افزودهای برای شهر ایجاد نکرده است.
به گفته کارشناسان، چنین پروژههایی اگر بدون پیوست فرهنگی و طراحی اصولی اجرا شوند، میتوانند مصداق «شهرفروشی» و حیفومیل بودجه باشند.
*نام انگلیسی؛ نشانهای دیگر از بیهویتی
نصب عنوان انگلیسی برای پروژهای که قرار بود «خیابان غذا» باشد، پرسشهای جدی ایجاد کرده است؛
در شهری با پیشینه فرهنگی عمیق، انتخاب یک عنوان بیگانه نه تنها کمکی به برندینگ شهری نمیکند، بلکه فاصله میان شهروندان و فضا را بیشتر میکند.
*نقض آشکار استانداردهای مناسب سازی
یکی از جدیترین انتقادها مربوط به عدم رعایت استانداردهای مناسبسازی برای افراد دارای معلولیت است.
مسیرهای ناهموار، رمپهای غیراستاندارد، اختلاف سطحهای متعدد و حتی زنجیرهایی که ابتدای مسیر نصب شده و ورود ویلچر را عملاً ناممکن میکند، از جمله تخلفات این پروژه است.
مصالح کفسازی نیز چنان بیکیفیت است که برخی بخشها پیش از افتتاح دچار تخریب شدهاند.
* فرصتی که از دست رفت
کارشناسان معتقدند اگر این پروژه در محورهای تاریخی اراک مانند محدوده بازار یا گذرهای اصیل شهر اجرا میشد، میتوانست نقش مؤثری در احیای گردشگری و اقتصاد محلی داشته باشد.
اما جانمایی آن در فضای بدون پیشینه فرهنگی، عملاً این فرصت را از شهر گرفته است.
*پروژهای که هنوز میتواند احیا شود
در شرایط فعلی، فضای ایجادشده هیچ نسبتی با عنوان «خیابان غذا» ندارد و شاید تنها بتوان آن را «پارک غذا» نامید.
با این حال، اگر شهرداری اراک خواهان رونق گردشگری و افزایش جذابیت شهری است، باید این فضا را بازتعریف و از یک مجموعه موقت به یک مقصد شهری واقعی تبدیل کند؛ مقصدی با هویت، دسترسپذیری، زیبایی و روایت فرهنگی.
در غیر این صورت، این پروژه بهعنوان نمونهای از فرصتسوزی در مدیریت شهری در حافظه شهر باقی خواهد ماند.
*یادداشت از امیر مولوی