در گفتگوی اختصاصی با تابناک مطرح شد؛

روایت یادگار دفاع مقدس، از جانفشانی فرزندان البرز در هشت سال جنگ تحمیلی

گروه استان‌ها - هفته دفاع مقدس یادآور دلاور مردی و جانفشانی فرزندان میهن اسلامی در هشت سال دفاع سلحشورانه ملت ایران است. فرزندان البرز نیز، همانند دیگر نقاط کشور سهم بسیار ارزنده ای در دوران دفاع مقدس داشتند و ۵ هزار۲۰۰ شهید تقدیم وطن کردند.
کد خبر: ۱۲۰۷۱۶۵
تاریخ انتشار: ۰۲ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۵ 24 September 2025

روایت یادگار دفاع مقدس از جانفشانی فرزندان البرز در هشت سال جنگ تحمیلی

به گزارش خبرنگار تابناک از استان البرز، رشادت‌های رزمندگان البرز در تاریخ برای آیندگان درس فداکاری و اخلاص و از جان گذشتگی مردمی را به ارمغان خواهد گذاشت که با دست خالی در جنگی نابرابر از خاک مقدس ایران اسلامی  به فرمان رهبر خود امام خمینی «ره» لبیگ گفتند و مردانه دفاع کردند.

به مناسبت هفته دفاع مقدس با «برزو‌ کلانتری»  یادگار ارزشمند دفاع مقدس هم صحبت شدیم که با نقل موضوعی جذاب ما را به سال‌های ۶۳ در کوران جنگ در جزایر مجنون، عملیات بدر برد و خاطره‌ای بسیار عجیب از روزهای حماسه برای‌مان گفت.

یادگار دفاع مقدس، این خاطره را اینگونه تشریح کرد: شب عمليات بدر كه سال ۱۳۶۳ در جزيره مجنون شمالي به اجرا درآمد، شهید بزرگوار عباس كريمی، فرمانده لشگر ۲۷ حضرت رسول «ص»، بر اثر مسموميت غذایی که در شب عملیات‌ها معمولا این اتفاق می افتاد و دلیل آن نیز هرگز مشخص نشده، در سنگر فرماندهی پای بیسیم بستری شد و زير سرم رفت و در همان وضعیت جسمانی از پای ننشست و عملیات را به نحو شایسته‌ای فرماندهی می‌کرد.

وی افزود: اين بيماری متاسفانه دامن‌گير شهيد كريمی بود و به توصيه شهید دستواره که قائم مقام لشگر ۲۷ بود و پزشک حاضر در سنگر فرماندهی از بنده و سردار بیدادی و مرحوم حاجی بخشی، شهید حاج رضا دستواره تاکید کرد از ورود حاج عباس به صحنه عمليات جدا جلوگيری کنیم.

کلانتری ادامه داد: روز دوم، عمليات به شدت گره خورد بود، شهید كريمی كه متوجه وخامت اوضاع شده بود سرم را از دست بيرون كشيد و با وجود همه مخالفت‌های كه با وی برای عدم ورود به صحنه نبرد داشتيم بستر بیماری را رها نمود و سوار بر قایق شد مسير آبی را طی كرد و خود را به سرعت به صحنه جنگ رساند.

وی اضافه کرد: تصوير قايق‌های سوخته و شهدای بسياری كه در خاک خودی و دشمن به جا مانده بود،‌ نخستين تصويري بود كه توجه شهيد كريمی را به خود جلب كرد. شهادت يكی از برادران نژادفلاح كه به حالت ايستاده مورد هجوم گلوله‌های دشمن قرار گرفته و تیری بر پیشانی مبارک ایشان اصابت کرده بود، نيز صحنه‌ای فراموش نشدنی است كه هرگز از ياد نخواهد رفت.

یادگار دفاع مقدس، خاطرنشان کرد: پاتک شديد دشمن در شب نخست عمليات، عده‌ای از رزمندگان را در محاصره قرار داده بود كه مقرر شد در یک اقدام فوری، محاصره‌شدگان را از مدار محاصره خارج كرده و به خاكريزهای خودی بازگردانيم.

پيرمرد گره از زخم مجروحان می‌گشود و باز ...

وی با بیان اینکه ورود ما به صحنه محاصره مواجه بود با تماشای صحنه‌ای كه هرگز از یاد ما پاک نخواهد شد، افزود: در محدوده‌ای كه نیروهای زخمی و شهدای متعددی در محاصره دشمن قرار گرفته بودند، پیرمردی دریادل زخم مجروحان و جای جراحات و محل قطع دست و پای آنان را با بستن باندهایی كه در اختیار داشت، تیمار می‌كرد.

كلانتری با یادآوری اینكه این پیرمرد که تدارکات گردان عمل کننده را در شب عملیات  از قرار معلوم به عهده داشت، به كرات زخم مجروحین را می‌بست و دقایقی بعد با گشودن بند پوتین برای به جریان افتادن خون در رگ‌های آنان اقدام می‌كرد،  به او اصرار كردیم برای خروج از محدوده محاصره به سرعت ما را همراهی كند چرا كه امكان انتقال مجروحین و جابجایی آنها از محدوده خطر وجود نداشت.

وی ادامه داد: پیرمرد با پایی كه نای آمدن نداشت، به ما نگاه كرد و نگاهی به مجروحان انداخت. تردید سختی در نگاهش موج می‌زد و بین ماندن و آمدن دودل بود. ما مكرر به او توصیه می‌كردیم كه تیمار جراحت این مجروحان تاثیری ندارد و ما نمی‌توانیم با جلوگیری از خشک شدن رگ‌هایشان آنها را زنده نگه داریم یا به خاكریز‌های خودمان منتقل كنیم.

یادگار دفاع مقدس تاکید کرد: اما بابا سلمان گوشش بدهكار حرف‌های ما نبود. در یك لحظه عزمش را جزم كرد و گفت: من همین جا می‌مانم! كاری از دست ما بر نمی‌آمد. دیدیم كه به سرعت سراغ دو جوانی رفت كه یكی هر دو پایش را از دست داده و دیگری دست‌هایش را و شروع به جابجایی پانسمان و بندهای پوتینی كه برای جلوگیری از خون‌ریزی دور زخم‌هایشان پیچیده بود، كرد. ناچار به عقب برگشتیم. طولی نكشید فهمیدیم دو جوانی كه پیرمرد به هوای آنها خیال آمدن را از سر به در برد، پسران باباسلمان بوده‌اند.

وی اضافه كرد: عباس كریمی از دیگر كسانی بود كه در این عملیات به شهادت رسید و من در اثر برخورد ترکش پایم به شدت مجروح و راهی بیمارستان صحرایی شدم.

حماسه‌ای كه این خانواده رقم زد

كلانتری یادآور شد: اما تنها بابا سلمان نبود كه در این صحنه‌ها حماسه ساخت؛ كه مادر دو شهید محاصره بدر كه همان پسران بابا سلمان بودند نیز یكی از بزرگترین حماسه‌ها را در جریان این جنگ تحمیلی به جا گذاشت. سیده خانم؛ همسر بابا سلمان بود كه با بردباری و توكلی مثال زدنی تا سال گذشته چشم به راه پیكر سه شهیدش ماند و عمرش را به انتظار دیدن آثاری از همسر و فرزندانش سپری كرد.

وی با اشاره به اینکه استواری این بانوی بزرگوار و مومن نشان داد كه این خانواده از بنیان حماسه‌ساز و خالق شگفتی بوده‌اند، بر ضرورت مكتوب كردن خاطرات این عزیزان تاكید كرد.

یادگار دفاع مقدس همچنین از مسئولان خواست برای ثبت خاطرات و دلاوری‌های فرزندان غیور وطن از هیچ كوششی دریغ نورزند. چراکه نباید یاد این دلاوری‌ها از خاطره‌ها محو شود رشادتهای رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس متاسفانه آنطور که شایسته است به نسل های بعد از جنگ انتقال داده نشده و کوتاهی در این مورد پذیرفته نیست و گفت: بر همه ما واجب است پیرو فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب از خانواده شهدا و جانبازان تکریم بعمل آوریم و یاد و خاطر بهترین فرزندان وطن را همواره زنده نگهداریم.

انتهای پیام/

 

آخرین اخبار