مرور روزنامه‌های یکشنبه ۲۱ شهریور
احکام ویژه برای استانداران، آموزش دانشجویان پس از واکسیناسیون، خانه اولی‌ها برای مسکن ثبت‌نام کنند، فراخوان اعتصاب در سرزمین‌های اشغالی، الکاظمی از تهران چه می‌خواهد؟، پیش به‌سوی روزی ۲ میلیون تزریق، هشدار انجمن‌های علمی پزشکی هجوم شبه علم، طرح عجیب برای پرداخت وام مسکن، تجمع زنان هوادار طالبان در حمایت از حجاب و نه، به تاسیس سازمان طب سنتی از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۹۹۳۰۰۳
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۰۸:۴۷ 12 September 2021

ه گزارش تابناک، روزنامه‌های امروز یکشنبه ۲۱ شهریورماه در حالی چاپ و منتشر شد که تلاش برای واکسیناسیون روزانه ۲ میلیون تن با دستور رئیسی، چالش ارزی طرح واردات خودرو، ۲ میهمان خارجی در تهران و تفویض اختیارات به استان‌ها از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.


تبلیغات
 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم:


چگونگی مدیریت بودجه ناتراز

عباس هشی عضو انجمن حسابداران عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی طی یادداشتی در شماره امروز ایران نوشت: یکی از بزرگترین معضل‌های اقتصاد ایران، کسری بودجه و عدم تعادل میان‌درآمد‌ها و هزینه‌هاست که در سال‌جاری به عدد بزرگی رسیده و روی سایربخش‌ها و شاخص‌های اقتصادی تأثیر منفی می‌گذارد. بر همین اساس، بودجه یکی از مهمترین مسائل پیش‌روی دولت سیزدهم است.
این درحالی است که تدوین بودجه ۱۴۰۱ در دولت آغاز شده است و طبق قانون باید در آذرماه نهایی و راهی مجلس شود. حال پرسش اساسی این است که دولت چگونه می‌تواند مشکلات ساختاری بودجه طی دهه‌های اخیر و همچنین مشکل کسری بودجه سال‌جاری را حل کند و جلوی ورود این مشکلات به بودجه سال آینده را بگیرد.
واقعیت این است که به‌رغم اقدامات صورت گرفته برای اصلاح بودجه، همچنان بودجه‌ریزی با روش‌های سنتی انجام می‌شود. ازیک طرف مدیران و مسئولان تأثیرگذار درتدوین بودجه، بسیار محدود بوده و در طول سالیان گذشته تغییر نکرده‌اند و از سوی دیگر، روش‌های بودجه‌ریزی نیز عمدتاً براساس برآورد و بیش برآورد صورت می‌گیرد.
بر همین اساس، در بخش درآمد‌ها که هزینه‌های بودجه نیز برمبنای آن تدوین می‌شود، بودجه با دو مشکل مواجه است. یکی اتکا به درآمد‌های نفتی است که قیمت آن در بازار‌های جهانی و توسط خریداران تعیین می‌شود و بدین‌ترتیب دولت نقشی در آن ندارد و تحقق کامل درآمد‌های پیش‌بینی شده با، اما و اگر زیادی روبه‌رو است. دومین ایراد به درآمد‌های مالیاتی مربوط می‌شود. درواقع به دلیل اینکه حدود ۶۰ درصد از فعالیت‌های اقتصادی به‌صورت زیرزمینی انجام می‌شود و فرار مالیاتی بالایی داریم، بنابراین کسب درآمد ازاین محل نیز بسیار محدود است. ضمن اینکه معافیت‌های مالیاتی بسیاری به بخش‌های مختلف داده شده است.


اکنون بزرگترین مشکل دولت سیزدهم کسری کلانی است که دربودجه وجود دارد. به‌طور معمول دولت‌ها، مخارج زیادی را به دولت بعدی تحمیل می‌کنند. برای مثال در بودجه سال‌جاری افزایش حدود ۴۰ درصدی حقوق کارکنان دولت که تأثیر مستقیمی بر افزایش هزینه‌ها و نرخ تورم دارد. از سوی دیگرمخارج دولت به عنوان بزرگترین مصرف‌کننده کالا و خدمات نیز با رشد قابل‌توجهی همراه شده است.
در این شرایط، دولت‌ها برای متعادل کردن بودجه به سمت صرفه‌جویی حرکت می‌کنند، صرفه‌جویی که باید در مخارج صورت گیرد. اما با توجه به اینکه بخش عمده بودجه جاری را حقوق و دستمزد تشکیل می‌دهد، به ناچار به محدود کردن، سایر هزینه‌های پرسنلی مانند اضافه کار، هزینه ایاب و ذهاب و... و بودجه عمرانی منجر می‌شود که باید با هزینه بیشتری در سال‌های بعد اجرایی شود. درعین حال، بخشی از هزینه‌های جاری نیز برای صرفه‌جویی تحت اختیار دولت قرار ندارد و به مؤسسات و نهاد‌های بودجه گیر غیردولتی مربوط می‌شود.
با توجه به مشکلات متعددی که به آن‌ها اشاره شد، به نظر می‌رسد دولت برای جلوگیری از تکرار کسری بودجه و متعادل کردن آن نیازمند یک بازآرایی و اصلاح در ساختار‌های بودجه است، به طوری که بودجه‌ریزی از روش‌های سنتی فاصله بگیرد و در پیش‌بینی درآمد‌ها از بیش‌برآورد‌ها جلوگیری شود.
یکی از مهمترین بخش‌هایی که دولت می‌تواند با ساماندهی و اصلاح آن، بخش عمده‌ای از مشکلات و کسری بودجه را مدیریت کند، بودجه شرکت‌های دولتی است. سهم بودجه شرکت‌های دولتی از ۴۰ درصد در انتهای دهه ۷۰ شمسی هم‌اکنون به بیش از ۷۰ درصد رسیده است و این نشان می‌دهد که برنامه کاهش تصدی‌گری‌ها و کوچک‌سازی دولت به‌درستی انجام نشده است. درهمین راستا یکی از گام‌های اساسی دولت برای تدوین کارایی بودجه سال آینده، اصلاح بودجه شرکت‌های دولتی است که تنها با اصلاح آن بخش عمده مشکلات و کسری‌ها حل خواهد شد. موضوع دیگری که باید در دستور کار تدوین‌کنندگان بودجه ۱۴۰۱ قرارگیرد، مالیات‌هاست. همانگونه که اشاره شد با‌وجودی که مالیات اصلی‌ترین منبع تأمین درآمد‌های بودجه در سایر کشورهاست، در کشور ما به دلیل توسعه فعالیت‌های غیررسمی فرار مالیاتی بالاست و از سوی دیگر معافیت‌های مالیاتی نیز باعث شده است تا سهم مالیات در بودجه به اندازه ظرفیت‌های این بخش نباشد. در زمینه معافیت‌های مالیاتی، در سال‌های گذشته تصمیم گرفته شد تا بازار سرمایه از مالیات معاف شود و این درحالی است که بررسی سود و درآمد شرکت‌های بورسی در سال گذشته نسبت به سال ۱۳۹۸ حاکی از رشد چند ده برابری است. به‌طوری که درآمد شرکت بورس در این دوره چهار برابر شده است. اما به دلیل اعطای معافیت عملاً امکان دریافت مالیات از این بازار وجود ندارد.
علاوه بر این، با توجه به اینکه بودجه انقباضی در دستور کار دولت برای تدوین بودجه ۱۴۰۱ قرار گرفته است، باید به صورت شفاف و دقیق، میزان کاهش بودجه و صرفه‌جویی در بخش‌های مختلف از سوی مسئولان صورت گیرد.


سیاست ایران ارتباط با همه اقوام ِافغانستانی

محسن روحی‌صفت تحلیلگر مسائل خاورمیانه طی یادداشتی در شماره امروز آرمان ملی نوشت: روند تحولات و وقوع اتفاقات در افغانستان سرعت و شتاب زیادی به خود گرفته و با آن‌که طالبان اعلام کرده است که توانسته پنجشیر را تصرف کند، اما به نظر می‌رسد که هنوز هیچ نیرویی نتوانسته تفوق کامل پیدا کند و نیرو‌ها در حال جابجایی هستند. مردم افغانستان یکپارچه و از یک قومیت و ملیت نیستند چند پاره و متشکل از اقوام مختلف هستند و اگر این اقوام و گروه‌ها در قدرت مشارکت داده نشوند، قطعا حلقه‌های مقاومت ادامه یافته و افغانستان شاهد تداوم بی‌ثباتی، درگیری و حتی جنگ داخلی خواهد بود. گروه‌های مختلف طالبان دارای اختلافات قومی و قبیله‌ای با یکدیگرند، برای گروه‌های مختلف طالبان منافع ملی ارجحیت ندارد بلکه منافع قومی و قبیله‌ای است که مدنظر آن‌ها است. موضوعات مورد مناقشه هم زیاد است. تصرف سراسر افغانستان آسان، اما مدیریت آن بسیار سخت است، موضوعاتی نظیر زنان، جامعه مدنی و ارتباط با دنیا و... از موضوعات اختلافی در افغانستان هستند. واقعیت این است که وضعیت کنونی این کشور نتیجه سیاست‌های اشتباه یا هدایت شده آمریکا است. بازیگر اصلی بدون رقیب در ۲۰ سال اخیر در افغانستان ایالات متحده بوده است. چین تماس‌ها و ملاقات‌هایی با رهبران طالبان داشته که طالبان این تماس‌ها و ملاقات‌ها را هم با دیگر کشور‌ها داشته است، در گذشته، چین از امنیت بهره‌مند بود، اما با شرایط کنونی، آن‌ها باید نگران شرایط پیش آمده باشند، چراکه ممکن است طالبان در کنار سایر نیرو‌های تندرو به منافع چین ضربه بزند.

چین از یک افغانستان مبتنی بر صلح، آرامش و ثبات دارای منافع است وگرنه از یک کشور بی‌ثبات و ناآرام، چین سود نمی‌برد در حالی که سیاست آمریکا، یک افغانستان بی‌ثبات و همراه با هرج و مرج است. ترکیه دوست دارد زنجیره‌های حضور در آسیای میانه را افزایش دهد و حلقه‌های خود را تکمیل کند، اما از ناآرامی‌های و بی‌ثباتی افغانستان هیچ کشوری از بی‌ثباتی سود نخواهد بود. هرچند طالبان واگذاری امنیت فرودگاه کابل را به قطر و ترکیه مطرح کرده، اما اگر تقسیم قدرتی با اقوام مختلف افغانستان انجام نشود، افغانستان بی‌ثبات خواهد بود. آنچه تا به امروز از سوی طالبان مشاهده حاکی از آن است که طالبان آمادگی تقسیم قدرت را ندارند. شاید برخی از افراد و جریان‌ها در طالبان متمایل به تقسیم قدرت باشند، اما برآورد نهایی این است که وزن مخالفان تقسیم قدرت در طالبان، بیشتر از موافقان است. شکل حکومت نیز احتمالا مبتنی بر خلیفه‌گری و همان امارت اسلامی است. معتقدم سیاست ایران در افغانستان باید متوازن باشد، به عبارت دیگر، ایران هم باید نیرو‌های جبهه مقاومت ملی افغانستان همکاری داشته باشد و هم با طالبان در ارتباط باشد. موضع‌گیری اخیر وزارت امور خارجه می‌تواند آغاز توازن در سیاست‌های ایران در افغانستان باشد. این سیاست متوازن نباید منحصر به وزارت امور خارجه باقی بماند بلکه باید به سایر نهاد‌های حاکمیتی دست‌اندرکار هم تسری یابد. واکنش افکارعمومی نسبت به تحولات افغانستان به دلیل ارتباطات تمدنی دو کشور است. همین مسئله ضروری می‌سازد حاکمیت نسبت به این موضوع اهمیت دهد.

 

ما و پنجشیریان

دکتر عبدالله گنجی طی یادداشتی در سرمقاله امروز روزنامه جوان با عنوان ما و پنجشیریان نوشت: با سقوط دره پنجشیر در شمال افغانستان اصلاح‌طلبان، جمهوری اسلامی ایران را به بی‌عملی در دفاع از آن متهم کردند، اما هیچ‌گاه روشن نکردند از نظام چه می‌خواهند یا نظام باید چه‌کار کند؟ اگر طالبان را برای گفتگو به تهران دعوت کنیم خواهند گفت از یک گروه تروریستی حمایت کرده‌اید و اگر وارد جنگ شویم که همیشه گفته‌اند جنگ بد است. بدون تردید موضع این جماعت بر این انگاره و باور استوار است که نظام، حامی طالبان است. تجربه تاریخی نشان می‌دهد شنا برخلاف مسیر نظام، علت و محور نوع نگرش این جماعت به روند‌های کشور است و برخلاف مدعای شفافیت در عرصه سیاست، اینجا به‌شدت محافظه‌کارانه و لفافه‌گو ظاهر شدند. اما ما باید چه می‌کردیم؟ هم از باب خبر و هم از باب تحلیل، نظام جمهوری اسلامی در حوادث اخیر افغانستان غافلگیر نشد و از اشراف اطلاعاتی بر روند برخوردار بود. اما چرا ایران وارد جنگ نشد؟
۱- افغانستان یک کشور مستقل است. ورود به یک کشور مستقل با ابعاد نظامی صرفاً با درخواست دولت آن کشور یا شورای امنیت سازمان ملل یا در پاسخ به حمله از آن کشور میسر است. دولت افغانستان هیچ کمکی از ما نخواست و بعد از فروپاشی دولت غنی نیز بی‌دولتی، فضا را پیچیده‌تر کرد.


۲- جنگ طالبان با پنجشیریان جنگ بین‌الافغانی است. ورود به چنین جنگی از سوی ایران باخت مطلق است. نه پنجشیریان نماینده رسمی و قانونی ملت افغانستان هستند و نه طالبان. ما نمی‌توانیم حاکمیت هیچ‌کدام را بر افغانستان به رسمیت بشناسیم تا چه رسد که از یکی حمایت نظامی کنیم.
۳- منافع ما در افغانستان عبارت است از اخراج امریکا، سرکوب داعش، حفظ حرمت شیعیان و حفظ امنیت مرز‌های شرقی کشور. اکنون که طالبان به حفظ حرمت و جان و مال شیعیان پایبند است به صورت طبیعی نباید دست به اقدامی بزنیم که عرصه بر شیعیانی که تحت کنترل این جماعت هستند، سخت شود. طالبان رفتار سال‌های ۱۳۷۵، ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ را با شیعیان تکرار نکرده است. شیعیان افغانستان قبلاً از طالبان ضربه خورده‌اند، جبهه شمال نیز حد فاصل سقوط دولت نجیب‌الله تا ظهور طالبان در ۲۸ سال پیش اسلاف پنجشیریان مظالمی را بر آنان خصوصاً در غرب کابل روا داشتند که در تاریخ ثبت است.


۴- آنچه قطعی و حتمی است ورود پنجشیریان به یک جنگ نابرابر، بدون برآورد صحیح نظامی است. جنگ نیاز به برآورد و نقشه دارد. اینکه بدون قوای متوازن در درون خانه خود منتظر دشمن بمانی، قطعاً منجر به پیروزی نخواهد شد. در تشبیه می‌توان کار پنجشیریان را با توابین کربلا مقایسه کرد که بدون برآورد نظامی از طرف، فقط متأثر از نفس لوامه در عین‌الورده به صورت کامل قلع و قمع شدند. طالبان با سلاح‌های پیشرفته‌ای که امریکایی‌ها بر جا گذاشتند از یک سو و کوچک بودن جغرافیای پنجشیر از سوی دیگر مشخص بود که فائق خواهد آمد و هرگونه ورود خارجی این جنگ را طولانی خواهد کرد و باعث فرسایش داخلی و در عین حال دخالت دوباره خارجی خواهد شد. شاید لازم بود مسعود برای پیشگیری از حمله طالبان به ایران یا پاکستان به سازمان ملل برود و استمداد طلبد، اما گویی غیر از جنگ مسیر دیگری را انتخاب نکرد و طبیعی است که جریان غالب باج نخواهد داد. البته افول روحیه جهادی در شمال نیز در سقوط سریع پنجشیر مؤثر بود. در ۲۰ سال گذشته رفاه نسبی و زندگی عرفی بر مجاهدین سابق مستولی شده بود.
۵- ایران و پاکستان چه قبل از انقلاب اسلامی و چه بعد از آن هیچ موقع برای هم تهدید نبوده‌اند و نخواهند بود. نگرانی از تنش بین این دو کشور مطلقاً بی‌اساس است. ایران عمق استراتژیک کشور مسلمان پاکستان در حوادث روز‌های سخت است؛ بنابراین آنان که مرتب نظام را به اقدامات غیرایدئولوژیک در حصول منافع ملی ترغیب می‌کنند، اکنون حرف مشخص‌شان چیست؟ حضور ما در سوریه سه دلیل عمده داشت: اول درخواست دولت این کشور، دوم خارجی بودن عمده اعضای داعش و سوم تهدید حرم اهل بیت که دو مورد از آن بدواً اتفاق افتاد، اما در افغانستان شرایط اینگونه نیست. طالبان بومی و از قوم بزرگ‌تر است و ورود ما به یک جنگ داخلی در این کشور می‌توانست سرنوشت تلخ قدرت‌های بزرگ در ۲۰۰ سال گذشته را یادآوری کند.
راهبرد جمهوری اسلامی روشن است و باید روشن‌تر بیان شود تا لجبازان آچمز شوند. ایران هرگز دولت مستقل و امارتی طالبان را به رسمیت نمی‌شناسد و این معقول‌ترین تصمیم برای افکار عمومی داخل کشور، داخل افغانستان و مجامع جهانی است. ایران در افغانستان هوشمندانه عمل کرد و تصمیم برای آینده نیز هوشمندانه است. منافع ما در افغانستان تا این لحظه محترم شمرده شده است. غایت نظر ما تشکیل دولت فراگیر است دولتی که از فردای آن جنگ برای همیشه پایان یابد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار