مرور روزنامه‌های یکشنبه ۱۴ دی ماه
چه کسی مسئول کمبود سوخت نیروگاه‌هاست؟، از رای ممتنع عراق تا مخالفت ارمنستان و ترکیه، بازخوانی حکم پرونده سقوط، ‏علی دایی سوختنی نیست، اقامه نماز توسط مقام معظم رهبری بر پیکر آیت‌الله مصباح، پاسخ حاج قاسم به پرسش ویل دورانت، ‏بازگشت غنی‌سازی به فردو، بازی با اعداد برای نجات بودجه ۱۴۰۰، روبوسی احمدی نژاد با معتادان در ایام کرونا، از عراق ‏ابومهدی تا عراق الکاظمی و فرمول سازی به نفع خودروسازان! از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی ‏روزنامه‌های امروز شده است. ‏
کد خبر: ۹۲۹۰۵۲
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹ - ۰۸:۳۱ 03 January 2021

به گزارش «تابناک» روزنامه‌های امروز یکشنبه ۱۴ دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که توضیح عراق درباره عدم رای ‏مخالف به تحریم‌ها علیه ایران، فرمول قیمت گذاری خودرو و آثار آن بر بازار و آلودگی شدید هوای کلانشهر‌ها و پرونده مازوت ‏روی میز دادستان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است. ‏

 
 


در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور میکنیم: ‏

تنفس در هوای غیرشفاف، آلودگی خطرناک‌تر از کرونا! ‏


ژوبین صفاری در سرمقاله امروز روزنامه ابتکار با عنوان تنفس در هوای غیرشفاف نوشت: کلانشهر‌هایی ایران طی روز‌ها و ‏هفته‌های گذشته درگیر آلودگی بسیار شدید هواست. مساله استفاده از سوخت مازوت در نیروگاه‌ها شرایط نفس کشیدن را طوری ‏سخت کرده که حالا این معضل به عنوان اصلی‌ترین رقیب کرونا جان مردم را تهدید می‌کند. کارشناسان همواره تاکید دارند که ‏معضل آلودگی هوا بسیار خطرناک‌تر از معضل کروناست، چراکه ویروسی که این روز‌ها تمام جهان را درگیر خود کرده تا امروز ‏کمتر از دو میلیون تن فوتی داشته، اما آلودگی هوا در دنیا سالانه سبب ۷ میلیون مرگ زودرس می‌شود. ‏.
اما اگر کرونا را یک اپیدمی ناخواسته و غیر قابل مدیریت قطعی بدانیم که البته این مساله در جای خود قابل بحث است، اما آلودگی ‏هوا پدیده‌ای است که مستقیماً به مدیریت کلان در همه حوزه‌ها برمی‌گردد. فصل مشترک پیش آمدن این بحران با سایر بحران‌های ‏کشور، اما عدم شفافیت در دلایل بروز چنین پدیده‌ای است در حالی که در اکثر کشور‌های دنیا از سوخت مازوت در نیروگاه‌ها ‏استفاده نمی‌شود، اما به نظر می‌رسد این سوخت خطرناک در کشور ما استفاده می‌شود. در خصوص چرایی استفاده از این سوخت ‏مانند همه مسائل و مشکلات همچنان با پراکنده‌گویی روبه‌رو هستیم. گو اینکه نفس کشیدن در هوای غیرشفاف در همه حوزه‌ها ‏تبدیل به یک امر مرسوم شده است. ‏

نقد عبدی به اظهارات کدخدایی: آیا مردم آگاهانه به قاتل رای می‌دهند؟/جای خالی سردار در سیاست‌های داخلی/تنفس در هوای غیرشفاف، آلودگی خطرناک‌تر از کرونا! ‏
با این حال برخی مسئولان استفاده از این سوخت را کمبود گاز عنوان می‌کنند در حالی که که ایران یکی از غنی‌ترین منابع گازی ‏جهان را در اختیار دارد و البته بررسی دلایل کمبود گاز در جای خود قابل بررسی است. با این حال تمام ارکان تصمیم‌ساز ‏درخصوص عدم تامین هوای پاک به هر دلیلی باید در قبال جان افراد جامعه پاسخگو باشند. در این میان، اما همچنان آلودگی هوا به ‏عنوان یک بحران فصلی همه ساله تبعات اقتصادی و اجتماعی جبران ناپذیری را وارد می‌کند که این موضوع به معنای عدم ‏کارآمدی مدیریت در کشور است. مدیریتی که در همه دوره‌ها نتوانسته با این پدیده برخورد کند و هیچ گاه پاسخ روشنی ‏درخصوص عدم توانایی در این خصوص نداشته است. ‏
به نظر می‌رسد سیستم مدیریتی کشور همچنان برای معضلاتی که نیاز به راهکار‌های زمانمند و برنامه محور دارد؛ ضعیف است. ‏این ضعف شاید ناشی از پارادایم غالب مدیریت یعنی اقدام در وقت اضافه باشد. مدیریتی که هیچ گاه به توسعه نگاهی بلند مدت و ‏برنامه محور نداشته است و همواره در گرداب تعارض منافع به دنبال راهکار‌های ضرب الاجلی بوده است. این مشکل در مدیریت ‏اقتصادی نیز نمونه‌های فراوانی دارد. عدم توفیق در پروژه‌های عمرانی زماندار نیز یکی از این نومنه‌هاست. با این همه باید در ‏نظر داشت که آلودگی هوا مانند جایی مانند بورس نیست که به یکباره از وفور نقدینگی در آن بهره‌برداری لازم را کرد و بعد آن را ‏به حال خود رها کرد. این معضل به طور مستقیم با جان آدمی در ارتباط است. جانی که احتمالاً ارزشمند است و نفسی که باید بالا ‏بیاید تا بتواند در این جغرافیا به توسعه کشور کمک کند. در این خصوص شاید بهتر است برای یک بار هم که شده به جای انداختن ‏توپ تقصیر در زمین یکدیگر همه نهاد‌ها در مقام پاسخگویی و چاره جویی بر آیند. این بحرانی نیست که تنها بتوان با امیدواری به ‏باد و باران آن را حل کرد. متخصصان امر در این زمینه کم نیستند شاید اراده برای رفع آن لازم باشد. ‏

جای خالی سردار در سیاست‌های داخلی

سید‌محمدعلی ابطحی طی یادداشتی در شماره امروز شرق با عنوان جای خالی سردار در سیاست‌های داخلی نوشت: سردار شهید ‏سلیمانی معمولا با فعالیت‌های خارجی و منطقه‌ای شناخته می‌شود؛ اما در اولین سالگرد عروجش بر آنم که نقش قدرتمند او را در ‏سیاست داخلی ارزیابی و تأکید کنم که شهادت سلیمانی به روند اداره کشور در سیاست داخلی ضربه بزرگی زد. سردار در سیاست ‏داخلی چند امتیاز ویژه داشت که جای او را خالی کرده است. ‏

یک: اینکه سردار بافت قدرت سیاسی در داخل را به خوبی می‌شناخت. تازه به دوران رسیده‌ای نبود که به دلیل داشتن قدرت ‏نظامی تصور کند می‌تواند ریشه‌های جریانات و رجال سیاسی را نادیده بگیرد و گروهی را حذف کند و جمعی را با تبلیغات بالا ‏بیاورد. ‏

نقد عبدی به اظهارات کدخدایی: آیا مردم آگاهانه به قاتل رای می‌دهند؟/جای خالی سردار در سیاست‌های داخلی/تنفس در هوای غیرشفاف، آلودگی خطرناک‌تر از کرونا! ‏
دو: ایرانی‌ترین سرداری بود که در خارج از مرز‌ها فعالیت نظامی می‌کرد، اما در جایی حضور پیدا می‌کرد که نتیجه‌اش امنیت ‏داخلی مردم ایران باشد. تولید قدرت خارجی برای بلندپروازی‌هایش نبود، برای امنیت هم‌وطنانش بود. ‏
سه: سلیمانی مورد احترام و علاقه رهبری و نیرو‌های نظامی بود. از سوی دیگر تشییع جنازه‌اش نشان داد که مردم هم او را به ‏عنوان یک افسر رشید مدافع وطن می‌شناختند. این قدرت زیادی به او می‌داد که بتواند در مواقع بحران آرامش به کشور بیاورد. ‏
چهار: به جای رویارویی معتقد به همکاری با همه نیرو‌های مخلص و کارآمد وطن بود. این بزرگ‌ترین و استراتژیک‌ترین مسئله ‏در سیاست داخلی است. سال‌هاست که کشور به دلایل مختلف و بهانه‌های متعدد بخش‌های زیادی از نیرو‌های کارآمد و کارشناسش ‏را در گردونه مدیریت و سیاست از دست داده است. ‏
پنج: برای کمک به کشور اهل لابی داخلی ‏
به جای حذف بود. افسوس بزرگی است وقتی به یاد تلاش‌های سلیمانی در یک سال آخر عمرش می‌افتم که برای گردهم‌آوردن ‏نیرو‌های مختلف سیاسی چه لابی‌ها می‌کرد که متأسفانه با شهادتش ناکام ماند و هیچ‌یک از مدعیان وراثت معنوی سلیمانی به فکر ‏احیای این تلاش‌های او نیفتادند. ‏

وجود یک شخصیت ملی که مورد قبول اکثریت مردم باشد، به وقت بحران‌ها بسیار مهم است. کشور ما در معرض انواع ‏بحران‌هاست. چه بحران‌هایی که از بیرون تحمیل می‌شود و چه بحران‌هایی که منشأ داخلی دارد. سلیمانی می‌توانست نقش مهمی ‏در بحران‌ها بر دوش داشته باشد. از سر طیف اصلاح‌طلبان تا نهایت طیف اصولگرایان و حتی نیرو‌های افراطی به قاسم سلیمانی ‏احترام می‌گذاشتند. این بیش از آنکه سرمایه جهانی باشد، یک سرمایه بزرگ داخلی بود. در بحران‌هایی که ممکن است پیش بیاید ‏یا در ریاست‌جمهوری آینده و ادامه مسیر انقلاب، سلیمانی می‌توانست نیرو‌ها را متحد کند. ‏
شش: سردار از عمق توانایی‌های کشور اطلاع داشت. نه خود‌کم‌بین بود و بی‌باور به توانایی‌های داخلی و نه پروپاگانداچی. این ‏واقع‌بینی رمز بزرگی برای موفقیت است، تا مسئولان کشور از یک سو توانایی‌ها را واقعی ببینند و از سوی دیگر از بزرگ‌نمایی ‏پرهیز نکنند تا موفق باشند. ‏
و هفتم اینکه سلیمانی نسل تغییر‌یافته فعلی را می‌شناخت. متر‌های فرهنگی او متناسب با واقعیت‌های اجتماعی بود. همه را فرزندان ‏این آب و خاک می‌دانست و با چاقوی پوشش و قیافه و رفتار شخصی، آدم‌ها و جامعه را تکه‌تکه نمی‌کرد. ‏
این‌ها خصلت‌های مهمی بودند که نقش سلیمانی را در عرصه سیاست داخلی شکل می‌داد. کاش جمعی که مدعی رهروی راه ‏سلیمانی هستند، این میراث او را در سیاست داخلی پاس بدارند. ‏

نقد عبدی به اظهارات کدخدایی: آیا مردم آگاهانه به قاتل رای می‌دهند؟

عباس عبدی در بخشی از یادداشتی که در شماره امروز روزنامه اعتماد منتشر شده در واکنش به اظهارات اخیر سخنگوی شورای ‏نگهبان نوشت: در روال موجود انتخابات ایران چنین قاعده‌ای جاری نبوده است که مردم را مخیر کنند که میان دو خوب و دو ‏صالح، یکی را برگزینند. بگذریم از اینکه چنین غربال اولیه‌ای ممکن نیست. شاهد این ادعا توصیه‌های امام در مجلس سوم است که ‏تاکید کردند به طرفداران اسلام امریکایی رای ندهید. معنای ضمنی و روشن این توصیه این است که معتقدان به اسلام امریکایی در ‏میان نامزد‌ها بودند والا این توصیه بلاوجه می‌شد. پس از ایشان هم توصیه‌های مشابهی شده که به فتنه‌گران رای ندهید. به عبارت ‏دیگر مردم هستند که باید انتخاب کنند نه اینکه مقامات رسمی در یک مرحله دست به انتخاب بزنند، سپس مردم را مخیر به انتخاب ‏از میان آنان کنند. این‌گونه گزینش‌ها در کوتاه‌مدت به نفع محدودکنندگان است ولی در میان و بلندمدت نتایج وارونه‌ای دارد. ‏

نقد عبدی به اظهارات کدخدایی: آیا مردم آگاهانه به قاتل رای می‌دهند؟/جای خالی سردار در سیاست‌های داخلی/تنفس در هوای غیرشفاف، آلودگی خطرناک‌تر از کرونا! ‏

از سوی دیگر اگر مردمی باشند که با آگاهی به قاتل رای دهند، بدین معناست که قاتل بودن از نظر آنان ضد ارزش نیست، در ‏نتیجه افراد دیگری را هم که انتخاب کنند، بالقوه قاتل خواهند بود. علاوه بر این ملاحظات خوب بود این پرسش پاسخ داده می‌شد ‏که چگونه می‌شود ده‌ها میلیون نفر یک قاتل را انتخاب کنند، ولی چند نفر معدود در فضای غیرشفاف افراد ناسالم را به جای سالم ‏معرفی نکنند؟ اگر مبنای این دو انتخاب را در نظر بگیریم که انتخابات مردم در فضای شفاف‌تری صورت می‌گیرد و هر کس ‏می‌تواند تمامی اطلاعات را علیه یا له نامزد‌ها منتشر کند، معتبرتر است. ‏
نکته بعدی آثار ردصلاحیت‌ها بر میزان مشارکت است. از یک نظر این حرف می‌تواند درست باشد که ردصلاحیت بر میزان ‏مشارکت اثر منفی نمی‌گذارد. به نظر من در مواردی ممکن است باعث افزایش هم بشود، زیرا موجب لجبازی مردم می‌شود. ‏مردمی که در شرایط عادی ممکن است بی‌تفاوت باشند به دلیل ردصلاحیت‌ها و اصرار بر انتخاب کردن یک فرد خاص، احتمالا ‏واکنش نشان دهند و به مخالف او رای دهند، ولی این رفتار حقانیتی برای ردصلاحیت‌ها ایجاد نمی‌کند. مثل آن است که ما از کسی ‏طلب داشته باشیم به هر دلیل بتوانیم بخشی از آن را بگیریم، آیا این استیفای بخشی از حقوق، عدم پرداخت بقیه را مشروع می‌کند؟ ‏مسلما خیر. در انتخابات هم همین است. برای نمونه در سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶، مطلقا نامزدی که مطلوب بنده باشد وجود نداشت. نه ‏بنده بلکه بسیاری دیگر نیز چنین بودند. ولی بنا به ملاحظاتی پذیرفتیم که منتظر نمانیم تا نامزد مطلوب ما در انتخابات حاضر ‏شود، میان همین‌ها آن را که گمان می‌کنیم سر جمع زیان کمتری دارد را برگزینیم. ‏
متاسفانه نگرش شورای مزبور به انتخابات و حق مردم و شناخت آنان از مردم جامعه و قدرت انتخاب آنان در همین گفتگو ‏روشن شده است. این سطح شناخت آن شورا از انتخابات و مردم است. عجیب اینکه تجربه تمام تایید و ردصلاحیت‌ها جلوی چشمان ‏آنان است و باز هم برای آن دلیل‌تراشی می‌کنند. بهتر است نگاهی به ۳۰ سال گذشته بیندازند، تا بدانند چه کاشتند و چه درو ‏کردند. ‏

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار