تابناک ایلام علی اصغر اسدی ::روزهای پایانی هفته گذشته در اقدامی کاملا غافلگیرانه از سوی دولت، بزرگترین اتفاق اقتصادی کشور ؛یعنی گرانی سه برابری قیمت بنزین رقم خورد . اتفاقی که صرفنظر از توجیهات و چرایی های مستتر در آن ،بعنوان یکی از شوک آورترین و نادرترین تصمیمات اتخاذ شده در حوزه اقتصادی آن هم در شرایط ویژه اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی کشور از آن یاد می شود.
بدنبال این اتفاق مهم وموثر در وضعیت اقتصادی واجتماعی کشور و ملتهب شدن اوضاع اجتماعی جامعه،روند شکل گیری دو قطبی سیاسی در فضای حقیقی ومجازی کشور را شاهد بودیم ،جریان سیاسی مخالف دولت که وضعیت پیش آمده را فرصتی طلایی برای تضعیف جریان رقیب قلمداد نمود،با در نظر گرفتن نزدیکی انتخابات و آثار منفی این تصمیم گیری بر رضایتمندی مردم ،تمامی مساعی خود را بر ماهی گیری از فرصت گل آلود شدن آب متمرکز نمودند.
پس از سخنان رهبر معظم انقلاب در درس خارج از فقه و تایید اتخاذ این تصمیم در شورای سران سه قوه واعلام حمایت از آن ،تاحدودی بازار بگو مگوهای سیاسی فروکش نمود ،اما با این وجود بدلیل شکل گیری تجمعات اعتراضی در بسیاری از شهرها وتبدیل آن به خشونت ،اتفاقات ناخوشایندی را در برخی شهرهای کشور شاهد بودیم .
هرچند با پیش رفتن اوضاع این امر مشتبه تا حدودی بر بسیاری از کنشگران اجتماعی وسیاسی کشور نمایان شد که این تصمیم چگونه ،با چه اهدافی و توسط چه کسانی اتخاذ شد ،فرار رو به جلو برخی مدیران ارشد کشور ودر راس آنها رییس حمهور روحانی، تعجب بسیاری از مردم ،سیاسیون وفعالین رسانه ای سراسر کشور را بر انگیخته است .
گریه آور تر از خنده های آزاردهنده روز گذشته حسن روحانی درجلسه شورای اداری استان آذربایجان غربی، بیان این نکته غیر واقع بود "شبی که سهمیه‌بندی بنزین اجرا شد من خودم هم اطلاع نداشتم و نمی‌دانستم که اجرای این طرح این هفته است یا هفته آینده؛ چرا که به شورای امنیت کشور گفته بودم که زمان آن را به من هم حتی نگویید، چرا که به آنها گفته بودم در صداوسیما کارهای تبلیغاتی اجرای این طرح را انجام دهید و هر شبی که مناسب بود آن را اجرایی کند.
روحانی گفت: من هم مثل همه مردم ایران مطلع شدم که صبح جمعه قیمت بنزین تغییر کرده است چرا که من هم این طرح را به شورای امنیت واگذار کرده بودم و به آنها گفته بودم که زمانش را به من نگویید چرا که این مصوبه در جلسه سران قوا مصوب شده است".
به عقیده بسیاری از تحلیلگران سیاسی ،اگر چه خنده های روحانی در نشست شورای اداری استان آذربایجان شرقی نمکی بر زخم های ناسور بیشماریست که بی تدبیری ها ،تصمیمات خلق الساعه زجر آفرین وبی مسئولیتهای دولت بر پیکر نحیف ملت وارد کرده است ،اما گریه آورتر از خنده های مرموز روحانی ،دروغی به بزرگی وگشادی کلاهیست که وی بر سر مردم ایران خصوصا رای دهندگانش در دو انتخابات پی در پی ریاست حمهوری گذاشت.
روحانی در حالی به سبک سلف خود به دوربین زل زده و اذعان می دارد که این تصمیم را شورای امنیت ملی کشور اتخاذ کرده وتا صبح جمعه از آن بی خبر بوده است ،که گویی مردم ایران ونخبگان وسیاسیون کشور ،شخصی غیر از ریاست جمهوری را رییس شورای امنیت ملی کشور می دانند. وصد البته بدا به حال ملتی که رییس آن تا 12 ساعت پس از بزرگترین،حساسترین و خطرناکترین جراحی بر پیکر بیمار اقتصاد کشورش بی خبر باشد !!
با وجود اینکه قاطبه مردم به منشاء اتخاذ این تصمیم غافلیگرانه و صد در صد سری دست یافته وآن را ناشی از تصمیم شورایی خارج از فرآیندهای تصمیم سازی در کشور می دانند که حسن روحانی یکی از اعضای اصلی آن محسوب می شود ،حتی اگر این دروغ روحانی یک اپسیلون درصد به واقعیت هم نزدیک باشد ،بازهم تغییری دراصل موضوع ایجاد نکرده و بدلیل مواضع واقدامات چند روز اخیر ،صلاحیت حسن روحانی در وکالت مردم ایران از دست رفته تلقی شده و از دید مردم ایران دیگر به تدبیرهای پوشالی وی امیدی وجود ندارد .
اگر چه از دید مردم ایران ، رفتارها وتناقضات پی در پی مسئولین،عدم انطباق شعار در عمل و عدم روراستی با مردم در ساختار مدیریت کشور ریشه دوانده ومحصول آن مدیران ارشدی است که بدون محابا دروغ به خورد مردم خود می دهند ،اما باید گفت که تا این لحظه "حسن روحانی" دست تمامی مدیران واسلاف خویش را در بیان مواضع خلاف واقع و ارایه اطلاعات کذب به مردم ایران از پشت بسته است .
مردم ایران هرگز این نکته را از یاد نبرده اند که حسن روحانی درایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری چگونه هوشمندانه و خلاقانه از طریق بازی با واژه های تزیین شده ای همچون ؛" گاز انبری و دور کردن سایه جنگ از سر مردم ایران "رقبای انتخاباتی خود را از دور خارج نمود ،اما خود وی با اتخاذ تصمیمات شوک آور و برخوردهای قهری با معترضین ،نه تنها بصورت گاز انبری حقوق شهروندی را قیچی نمود ،بلکه حتی قوت مردم ایران را قیچی و جمع کثیری از جمعیت کشور را در معرض آسیب جدی قرار داد.
پر واضح است که برای فردی چون حسن روحانی که بیشتر عمر خود را در حساسترین نهادهای امنیتی کشور سپری نموده و از بطن تندورو ترین جریانات کشور نضج ورشد یافته و بعنوان حقوقدانی قهار وسیاستمداری زبر دست در سپهر سیاسی کشور قد علم نماید ،کاری بس سهل وپیش پا افتاده است که با تمسک به انگاره ها و ایستارهای رنگ ولعاب گرفته در جامعه مدنی ومورد پسند مردم ،هم بزرگان سیاسی جریان اصلاحات را در پشت سر خود به صف نموده وهم با همراهی تندروترین تصمیم سازان حوزه های سیاسی وامنیتی کشور ،با خط کشیدن بر متون حقوق شهروندی ،دل جریان به ظاهر مخالف سیاسی خود را به دست آورد.
از منظر تاثیر گذاری این موضع اخیر رییس دولت تدبیر وامید که با تکیه بر موج سواری و حمایت همه جانبه اصلاح طلبان توانست در دو انتخابات پی در پی ریاست جمهوری بر مخالفان خود برتری یابد، باید گفت در هر حالت آثار زیانبار این صحبت های روحانی متوجه جریان اصلاح طلب خواهد بود .
اگر روحانی واقعا درست گفته و در جریان تصمیم اخیر بنزینی قرار نداشته است، با روی هم قرار دادن این وضعیت و به حاشیه رانده شدن نمایندگان در روند تصمیم گیری در خصوص سهمیه بندی بنزین ،باید گفت که بازنده اول آن مردمی هستند که عنان خود را به دست وکلایی در قوه مقننه ومجریه سپرده اند که کمترین تاثیری در فرآیندهای تصمیم گیری کشور ندارند .از اینرو خروجی این وضعیت به سرخوردگی عمومی و کاهش انگیزه در انتخابات پیش رو منجر و متعاقب آن با کاهش مشارکت عمومی ،اصلاح طلبان صحنه را به رقیب خود واگذار خواهند کرد.
مضافا اینکه صرفنظر از مورد پیش گفته شده ،بررسی تاثیرات مستقیم این گفتار رییس دولت ،گویای این واقعیت غیر قابل انکار است که با متصور بودن هر گونه وضعیتی برای این سخنان (خواه راست وخواه دروغ )بازنده آن کسی جز شخص روحانی و جریان اصلاح طلب کشور نخواهد بود .چرا که به عقیده قاطبه مردم ونخبگان ،روراست نبودن با مردم به همان اندازه برای یک جریان سیاسی می تواند مخرب باشد که فقدان توان ویا اراده برای اعمال قدرت واختیارات ریاست قوه مهمی همچون مجریه جمهوریت را به گوشه رینگ براند!
بی گمان،سلسله رفتارها وسوءمدیریتهای تیم اجرایی دولت ،بی مسئولیتی دولت درقابل تصمیمات خارج از بدنه وتحمیلی به آن ،تصمیمات اخیر بنزینی ،اقدامات متعاقب آن ومهمتراز همه سخنان ومواضع سرتاسر کذب و غیر قابل باور روز گذشته حسن روحانی در تبریز را باید آخرین میخ ها بر تابوت جریان اصلاح طلب کشور به حساب آورد ، اقداماتی که از " اسب تروا " بودن روحانی در جریان اصلاحات رونمایی کرد.
در طی چهل سال برای اولین بار همه اقشار ملت در یک موضوع اشتراک نظر دارند و از اصولگرا و اصلاح طلب گرفته تا سلطنت طلب و منافق و چپ و راست هم نظر هستند که روحانی دروغگو است و برای جمع آوری رای شرم آورترین دروغگو ها را گفت و به سایر کاندیداها تهمت های دروغ زد .....چه گونه است که همه در عدم کفایت او اتفاق نظر دارند بجز یک نفر؟
چگونه است که وقتی همه میدانند او یک دروغگوی بزرگ است رهبر معظم انقلاب به چاپلوسی و سرسپردگی او شک نمیکنند ؟
چطور میتوان باور کرد که او به همه دروغ میگوید بغیر از رهبر ؟
او را باید بعلت دروغ به رهبری محاکمه کرد و لازمه اش یکی از همان حکم های حکومتی است که دایم برای مجلسیان صادر میشود
در زمان خنده های آقایون روحانی و نوبخت متاسفانه احساس نمک بر روی زخم پاشیدن را بمعنای واقعی حس میکنم.