تابناک رضوی: امروز مراسم ترحیم هفتمین روز درگذشت مدیرعامل فقید سازمان تامین اجتماعی کشور و مرحوم تاج الدین معاون حقوقیش در مشهد برگزار شد درحالیکه یکی از گران‌قیمت‌ترین مساجد شهر را برای تعزیه‌شان درنظر گرفتند و علاوه بر آن برای سرریز جمعیت انبوه به ظاهر اندوهناکی که مسجد، جایشان نمی‌شد و احتمالا آن‌ها که رده‌های مدیریتی کلانی نداشتند، محوطه کوچه مقابل مسجد را هم بستند و باداربست‌های نمایشگاهی، مکان و موکب‌هایی زدند برای ادامه عزا و عزاخانه مرحومان برای خواهران و برادران.
درون این موکب‌های مکعب مستطیل شکل یا محوطه بزرگ برزنت‌پوش چادرمانند، تلویزیون مدار بسته هم تعبیه شده بود برای پخش زنده مراسم ترحیم از داخل مسجد تا حاضران داخل این عزاخانه جنبی نیز حَظ و لذّت ببرند از چَه‌چَه خواننده و مجری گروه تشریفات ترحیم …
عجب رسمیه رسم زمونه …
دیواره موکب‌های زنان و مردان از بیرون با انواع بنر تسلیت مثل کاغذدیواری کاملا پوشانده شده و ورودی مسجد و چپ و راست آن را بیش از ۳۰ دسته گل مصنوعی و طبیعی الوان، بودار کرده‌اند!
تقبل الله
از پدر کهنسال شادروان نوربخش که دقایقی را هم پشت میکروفون رفت برای سپاس از حاضران تا ربیعی وزیر سابق تعاون که سخنران تعزیه عصرگاهی هم شد آمده بودند؛ جناب بندپی و مدیران ارشد فعلی و ماضی تامین اجتماعی و انصاری و حسین امینی و استاندار و فرماندار و برخی دیگر از مدیران عالیرتبه دیگر…هم هستند در این آیین!
چهل تا پنجاه نفری به عنوان خدمه یا مهماندار – در بخش آقایان فقط! – مشغول کارند و همین تعداد هم در قامتِ صاحب عزا در آستانه درب ورودی مسجد و موکب مکعب‌شکل سبیل در سبیل و سیاه‌پوش قیام کرده‌اند و تعدادشان تا امتداد کوچه مقابل مسجد قبا که با داربست و موکب و احتمالا با هماهنگی پلیس و راهنمایی و رانندگی بسته شده است کِش آمده و هر آن که می‌آید و می‌رود انگار سان می‌بیند یا می‌بینندش!
بماند که ازدحام بنر‌ها ، دسته‌گل‌ها ، تراکت و پلاکاردها و نیروهای بیسیم به دست و هندزفری در گوشِ تشریفات و انواع اقلام پذیرایی‌‌ِ آراسته به مغز بادام و نارگیل، جایی برای نوشیدن چای و نوشدن با قرآن نمی‌گذارد…
مرحوم نوربخش مدیر خوش‌نامی بود که تامین اجتماعی را از سعید مرتضوی تحویل گرفت و ۵سالی هم بر این کرسی داغ و پرطرفدار! باقی بود شاید برای اینکه هیچگاه فیلمی از جنس فاضل لاریجانی رو نکرد و زیر پوست مسائل بانک رفاه کارگران نرفت! یا اجل مهلتش نداد که افشا کند مقصود ربیعی از فردی که حاضر بوده صدها میلیارد تومان برای مدیریت شستا بپردازد چه کسی بوده است!
آیات کلام الله مجید با صدای خوش تلاوت می‌شود و مرثیه‌خوان همه فن حریف آوازهای دشتی می‌خواند و واژه‌های حُزن‌انگیز را به صف می‌کند و همراه و لابه‌لایش هم سیلی از خیرمقدم نثار مسئولان بلندپایه می‌کند که خوش آمدید و در این میان امّا چه خالیست جای کارگران بیمه‌گذار و بیمه‌گذاران در به در کارگزاران بیمه و بازنشستگان دردمند تامین اجتماعی، بیکاران و بیماران درگیر و دار داروهای نایاب و کمیاب کیمیا و ازکارافتادگانی که مشمول هیچ بیمه و حمایتی نمی‌شوند و مانده‌اند با هزار جور گیر و گور که رهایشان نمی‌کند! و …
چپ و راست مجلس پر است از جمعیتی که اگر چشم بگردانی درمیانشان پرشمارند جماعت مدیران و کارمندانی که در ساعت اداری و کاری مشرّف شده‌اند به نیّت نیک تسلای خاطر بازماندگان تا همسوگ وزیر و وکیل و مدیران ارشد و دیگر حاضران باشند!
باشد که مرضی دادار دادگر واقع شود در روز حسابی که چندان هم دیر و دور نیست! والعاقبت للمتقین
مجتبی محمودی
فعال رسانه و فرهنگی
