تابناک ایلام::ما درجامعه ای زندگی می کنیم که وقتی در فضای واقعی پای سخن همدیگر می نشینیم ،همه از درد،رنج وگرانی وسختی ونداری وهزار کوفت ومرض نهان وپنهان می گوییم ،اما وقتی به پیج های همان افراد در فضای مجازی وشبکه های اجتماعی سرک می کشی انبوهی از خوشی و برش هایی از زیبایی ها پشت سر هم قطار شده اند تا دیگران ببینند که ما چقدر خوشحالیم !
حال به قول یکی از نویسندگان چیره دست کشور "خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان را که دوست دارند به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را "تمام" زندگی شان فرض کنیم ،دست به مقایسه اش با زندگی خودمان بزنیم واحساس ناکامی کنیم"
مراد ما از ذکر این مقدمه پرداختن به آسیبها ونقاط ضعف وقوت شبکه های اجتماعی وفضای مجازی نیست ،بلکه می خواهیم واقعا بدانیم که چرا برخی به عطش ویا بیماری دیده شدن مبتلا شده اند،بیماری که تاحدی انسان را به آن وادارد که برای ارضاء میل دیده شدن ،هر اسلایسی از زندگی را در معرض نمایش همگانی قرار دهد . ولو اینکه این نمایش عکس بایک مرده باشد!خواه مرده یک جانور باشد خواه یک درخت!
یکی برای دیده شدن سودای پترس قهرمان یا دهقان فداکار شدن او را وادار به نجات مجازی مسافرین یک هواپیما می کند ،دیگری هم سودای سلطانی به سرش زده وبرای قرار گرفتن در قاب تصویر ،جماعتی فقیر و محروم را سیاه لشکر شوی خویش کرده و از کشته های اخلاق و مروت ،پشته سازی می کند!
این چه اپیدمی دردناکی ست که جامعه بی روح شده از دست ابزار مجازی را اینچنین دربه در دیده شدن کرده است !؟ یکی را که ماندنش را برای بقای حیات وحش قرار داده اند ،شادمانه با مرده وحوش عکس می گیرد ودر فضای مجازی می گذارد تا بهای ناچیزش را با یک لایک بگیرد وتمام ! ودیگری هم بیمار زاری را سوزه دیده شدنش قرار می دهد!
اگر اشتباه نکنم سال گذشته بودکه جمعی از محیط بانانی که بودنشان برای بقای وحوش است ،لاشه یک بز کوهی کشته شده را سوژه دیده شدن خود کرده بودند.جمعی شادمانه بر گردِ یک بز کوهی عکس گرفته وآن را اسبابی برای دیده شدن خویش قرار دادند ،غافل از نتیجه عکسی که به یقه اشان چسبید!
امروز هم عکسی در فضای مجازی استان ایلام منتشر شد که بی شباهت با عمل محیط بانان وعکس افتخارشان با لاشه بز کوهی نیست .دراین تصویر تعدادی از محیط بانان ویا جنگلبانان با یونیفرم مخصوص قابل مشاهده است که با افتخار تمام در کنار تلی از درختان بی جان شده در شهر ایلام عکس یادگاری گرفته اند.
کسی نیست از این آقایان که با کشف این همه درخت بی جان شده سودای دیده شدن دارند ،سول کند که آقایان عزیز آیا عکس گرفتن با نتیجه اهمال و سست کاری هایتان افتخار به همراه می آورد ؟!شما دارید با چیزهایی عکس می گیرد که اتفاقا باید به عنوان مدرک جرم برای اثبات سهل انگاری در انجام وظیفه اتان بکار برده شوند.
شما به جز وظیفه نگهداری وصیانت از عرصه های جنگلی مگر وظیفه دیگری هم دارید ؟ مگر برای این قلم وظیفه حقوق ومزایا دریافت نمی کنید ؟! پس این هم درخت چگونه ،کی وچرا قطع شده اند ؟! عزیزان این کار شما مصداق همان جمله معروف " نوشدارویی بعد از مرگ سهراب است " خواه شما اینها را کشف کنید وخواه نکنید،آن درخت به حالت اول خود بر نخواهد گشت .
بی گمان جرم آن تبر به دست قانون گریزی که اینچین بر پیکر بلوطستانهای این استان زخم زده و مرتکب قطع بال فرشته شده است با آن مامور بی خیالی که در سایه اهمال او این بلا بر سر درختان آمده همسان خواهد بود ،یکی بخاطر قانون گریزی ودیگری هم به جرم اهمال در اجرای قانون !راستی برادر جنگلبانم! از کبابی های شباب و مهدی آباد چه خبر !؟