سخنی با منتقدین ومخالفین نماینده اصلاح طلب استان :
پیش از پرداختن به موضوع اصلی ذکر این نکته مهم ضروری به نظر می رسد ،به هیچ وجه نبایستی نوشتن این مطلب به نوعی تقابل رسانه ای یا مخالفت با نقد از مسئولین ومتولیان امر قلمداد شود. معتقدیم در سایه نقد سازنده ومنصفانه است که امور به درستی پیش رفته ونقایص وکاستی ها خود را نشان خواهند داد وهمواره بر نقد سازنده اصرار داریم .
کد خبر: ۶۱۳۷۸۷
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۳۱ 31 May 2018

تابناک ایلام علی اصغراسدی::گویند روزی وروزگاری کاروانی ایرانی درمسیر  بازگشت از یونان در دام یك گروه راهزن یونانی گیر افتادند و تمام اموال و دارایی تجار غارت شد، حتی شتر و اسب كاروانیان را هم از آنها گرفتند. تجار بیچاره هرچه گریه و ناله و التماس كردند هیچ فایده‌ای نداشت چون راهزنان یونانی بودند و اصلاً زبان فارسی بلد نبودند.

در میان مسافرین لقمان حكیم هم حضور داشت. لقمان گوشه‌ای نشسته بود و رفتار غارتگران را مشاهده می‌كرد. تاجران نزد لقمان آمدند و گفتند: تو حكیمی! با اینها صحبت كن، شاید سخنی پندآمیز از زبان تو دل دزدان را به رحم آورد و حداقل شترها و اسب‌های ما را به ما بازگرداند.

لقمان گفت: با چه كسی حرف بزنم و پند دهم؟ دل این افراد از سنگ شده، اگر نصیحت و اندرز در دل این بنده‌های خدا راهی داشت، این قدر سنگدلانه اموال و دارایی‌های مردم را غارت نمی‌كردند. حرف زدن من هیچ فایده‌ای ندارد. «نرود میخ آهنین در سنگ»

پیش از پرداختن به موضوع اصلی ذکر این نکته مهم ضروری به نظر می رسد ،به هیچ وجه نبایستی نوشتن این مطلب به نوعی تقابل رسانه ای یا مخالفت با نقد از مسئولین ومتولیان امر قلمداد شود. معتقدیم در سایه نقد سازنده ومنصفانه است که امور به درستی پیش رفته ونقایص وکاستی ها خود را نشان خواهند داد وهمواره بر نقد سازنده اصرار داریم .
اما آنچه که این روز ها درفضای مجازی و رسانه ای شاهدیم ،نه تنها با نقد و حرکت در مسیر اصلاح امور سنخیت ندارد ،بلکه حاصل رفتاری افسار گسیخته ایست که خنجر را برای ذبح اخلاق به پای سیاست ومطامع کوتاه مدت سیاسی و شخصی از نیام بر کشیده وبی محابا بصورت خواسته ویا ناخواسته نخبگان و سرمایه های ارزشمند استانی و ملی را هدف تیر تخریب قرار داده اند .لذا بر خود فرض می دانیم صرفنظر از اینکه نویسنده ومنتشر کننده مطالب ازاین دست چه کسی بوده ویا چه کسانی در پشت آن پناه گرفته اند ،درراستای دفاع از اخلاق و حفظ شخصیت ها و چهره های استانی وملی به قلم فرسایی بپردازیم.

واما بعد؛موضوع حکایت وتمثیل بالا بی شباهت به حال وروز فعالین سیاسی واصلاح طلب نمایان این روزهای سپهر سیاسی کشور نیست که بی توجه به توصیه ها در راستای اخلاقمند نمودن فعالیت های سیاسی ، بر اسب چموش بی اخلاقی  سوار شده و به نام سیاست پیشگی ،می تازند ،گرد وغبار می کنند ،زهی خیال باطل که به زعم خویش بزرگان را به  زیر می کشند ،اما در میانه فروکش کردن این گردو غبار ،با چشم خویش می بینند که اخلاق خویشتن را لگدمال کرده وبی هدف اسبی را سوار شده اند که ته ته آن سقوط راکب است!

در خصوص زشتی ها وبی اخلاقیها  در جهان سیاست زیاد شنیده ایم ،اما اینکه عده ای که ردای دین را بر تن کرده وبرای رسیدن به اهداف خویش  ،از پلشتی ها وزشتیها برای خویشتن پشته می سازند ،حاصل همان تکرار باطلیست که دهه هاست عوامفریبانه بر پیکر دین تازیانه می زنند و از آن جز پوستینی که آنهم برخی وارونه برتن کرده اند ،چیزی باقی نمانده است.

مدتیست قلمهای آشنا و مدعی اصلاح طلبی آن هم از سر حسادت ،مداومت در تخریب بزرگان خصوصا نماینده خوش فکر استان دارند ، سرخورده از طی طریق نمودن در سبک های شکست خورده پیشین ، هرباره تیرهایی   در تاریکی رها می کنند ، هربار نیز تیر رها کردن همان وبر سنگ خوردن همان!چرا که این ره منتهی به ترکستان ،مصداق تمثیل  " زیره به کرمان بردن " است . زیرا  مردمان آشنا به سبک وسیاق های نخ نما، به خوبی تحلیل وتفسیرهای عمیق و علمی با تغییر اسلوب شب نامه نویسان به بیانیه نویسی مجازی را باز می شناسند.

در تداوم یک خط تخریبی که از ماهها پیش آغاز شده است ،نوشته ای در فضای مجازی دست به دست می شود که در آن نماینده اصلاح طلب استان ونام آشنای فضای سیاسی کشور را رنگ عوض کردهِ سیاست خطاب کرده اند که گویی فعالین سیاسی واجتماعی استان ودلسوزان ودغدغه مندان استان فراموش کرده اند  در ایام انتخابات مجلس شورای اسلامی این جلال میرزایی بود که بعنوان تنها کاندید حامی جریان اصلاحات ،با جسارت وشجاعت ،میثاق نامه اصلاح طلبان را امضاء نمود . وی چه در ایام انتخابات وچه پس از آن هرگز رنگ عوض نکرد وهمواره بر مرام سیاسی خویش پایبند ماند وبا شجاعت وصراحت در تریبون های رسمی پیگیر اموری نظیر حصر شده اند که دوستان اصلاح طلب نمای تخریب گر ،واژه" حصر"و نام بزرگان اصلاحات را از ترس در گریبان پوشینه خود زمزمه می کنند!

نماینده اصلاح طلب ایلام حاصل وخروجی تفکریست که با خرد جمعی نشات گرفته از بینش سیاسی بر سر حمایت ازوی اجماع نموده  وقطعا برای کامل نمودن برنامه خویش،لازم بود همه بزرگان سیاسی همفکر نظیر دکتر عارف و موسوی لاری براساس یک مشی پذیرفته شده  سیاسی در رقابت های انتخاباتی ومیتینگهای سیاسی از وی حمایت نمایند . قطعا در پشت پیروزی هر چهره سیاسی انبوهی از چهره های بزرگ بعنوان لیدرهای سیاسی و انتخاباتی وجود دارند واین موضوع هرگز نمی تواند برای یک فعال و دانش آموخته سیاسی امتیاز منفی به حساب آید.

نگارنده مطلب با تکرار یک دور باطل ،شخصیتی را کلید تایید محتوای مطلب خویش قرار داده اند که بدلیل رو شدن اهداف بلند پروازانه اش برای نماینده اصلاح طلب استان ،برای دست یازی  به نان ونام رانتی به سد محکم وی برخورد و مایوس از رسیدن به آمال وآرزوهایش ،بی هدف تیر رها کرده  و هربار نیز تیرش به سنگ می خورد ،چون به یقین مهره ای که سوخت ،نام وقلمش را هم با خود می سوزاند و بی اثر بودنش بر همگان عیان تر خواهد شد.

برهمگان روشن است که از همان روزی که جلال میرزایی  به مجلس راه یافته است، نه تنها از اصول وچارچوب فکری خویش عدول نکرده ،بلکه با قدرت تمام بعنوان نماینده ای پویا وجسور در بزنگاههای سیاسی و رسانه ای، مواضع شفاف خویش در حمایت از جریان اصلاحات وبزرگان این جریان از جمله رییس دولت اصلاحات را بیان داشته واینجاست که با قدرت می توان گفت هیچگاه برچسب " تغییر رنگ " به چنین شخصیتی نخواهد چسبید.

هرچند میرزایی برای رسیدن به منصب  وهدف به سرانگشت خویش نخ نبست ! اما  نخ واقعی را این نماینده  فکور بر انگشتانش پیچید وبر عهد خود یعنی  احترام به  آرای سیاسی مردم استانش پایبند ماند و برای اثبات  این پایبندی و استواری بر مرام سیاسی اش نیز همین بس  که بعنوان رییس تاثیر گذار کمیته سیاسی بزرگترین فراکسیون سیاسی مجلس، همواره مورد تحسین بزرگان سیاسی این جریان واقع شده تا جایی که بزرگ و رهبر اصلاحات از وی بعنوان " نماینده ای فکور وبا موضع مشخص " یاد کنند.

نگارنده عزیز با ورود به مسایل خانوادگی ،در حالی قرابت فامیلی خالی از حقیقت خانم میرزایی را با باهنر بهانه تخریب وی قرار داده اند که گویا فراموش کرده اند اختلاف سلیقه وفکر هیچگاه نافی هویت خانوادگی و فامیلی افراد نیست . به فرض صحت این ادعا مگر خانواده باهنر خانواده کوچکی هستند که ارتباط با انها برای افراد نمره منفی محسوب شود؟! کما اینکه در جهان سیاست این امری بدیهی است که دو نفر علیرغم تفاوت دیدگاه واختلاف نظر شدید ،از پشت یک پدر وبزرگ شده یک خانواده اند وکسی را  هم یارای نفی این هویت خانوادگی نیست!برادر ،فامیل و دوست غیر همفکر ،باز هم برادر وفامیل و دوست باقی خواهند ماند!هرچند کرمانی بودن خانم میرزایی نباید به معنای فامیل بودن ایشان با خانواده باهنر قلمداد شود، اما در صورت تایید این فرضیه ،بایستی همه چند میلیون نفر ساکن خراسان رضوی با علم الهدی نسبت خونی وفامیلی  داشته باشند !

نگارنده محترم در پاراگرافی حضور دکتر میرزایی در کمیسیون انرژی رابدلیل عدم انطباق با رشته تحصیلی اش بزرگ نمایی کرده اند. درحالیکه ایشان فراموش کرده اند که دونفر از نمایندگان استان دراین کمیسیون حضور دارندکه هیچکدام رشته تحصیلی اشان با نفت وانرژی همخوانی ندارد.این درحالیست که رشته دکتری علوم سیاسی با  علم اقتصاد در هم تنیده و اقتصاد سیاسی در دانشگاه های کشور وجهان به عنوان یک علم مهم  تدریس میشود .اگر بجز کینه وتخریب هدفمند ،چیز دیگری درپشت این انتقاد وجود دارد ،چرا حضور دیگر نماینده استان با رشته جامعه شناسی در کمیسیون انرژی نادیده انگاشته شده است !معنای سکوت در قبال آن چیست؟ اگر غیر مرتبط است قطعا برای هردو صدق می کند ،اگر هم نمی کند برای دوی آنهافاقد مصداق است !

بی شک حسادت ها پایان ناپذیر است ،و جلال وجلال هایی که بخواهند به مدد توانمندی وکارامدی خویش پله های ترقی را طی نمایند ،بدون شک با عده ای اره به دست !روبرو خواهند شد که تمام هم و جهد خود را بریدن پایه های این پله به کار بسته اند. به این دوستان توصیه می شود از حسادت دست برداشته وبا ذبح نمودن اخلاق به پای سیاست ،این چنین نخبگان وفرزندان نامی ایلام را فدای منافع شخصی خویش نکنند .اگر می خواهید ومی خواهیم که ایلام جایگاه ویژه خویش رادر بین دیگر استانها بازیابد ،،از حسادت وکنه دست برداشته وبه جای کشیدن پای نخبگان علمی وسیاسی که می خواهند سری در بین سرها داشته باشند ،خاضعانه آنان را به سمت پله های بالاتر هُل دهیم.

البته دفاع از جایگاه و شخصیت نخبگان سیاسی و فکری استان همچون جلال میرزایی به معنای نفی نقص ها وکاستی های وی نبوده ونخواهد بود .قطعا در مشی رفتاری وکاری ایشان همچون دیگر مدیران وصاحب منصبان استان وکشور نقدهای جدی وارد است که لازمه رفع این نقیصه ها و کمک به بهبود وضعیت ،نقد سازنده با پیوستی از راهکارهای علمی است .نه اینکه با تکیه بر روشهای غیر اخلاقی وغیر حرفه ای با پرده دری به زوایای نهان وپنهان زندگی وی ورود نموده وبجای گوشزد نمودن نقایص عملکردی به بیان مواردی پرداخته شود که هیچ کمکی به بهبود وضعیت نمی کند.

بی شک تداوم چنین رویه ناصوابی آن هم در روزگاری که از درون وبیرون مملکت ما با فشارهای بی سابقه ای دست وپنجه نرم می کند، جز ایجاد انشقاق و وحدت شکنی و مهمتر از همه سنگلاخی نمودن مسیر توسعه استان وکشور نتیجه ای دیگری در پی نخواهد داشت و کلام را با یاد آوری دوباره حکایت " زیره " و " کرمان "وبیتی از دفتر مثوی معنوی مولانا به پایان می برم :

زیره را من به کرمان آورم                     گر به پیش تو دل وجان آورم                   

 

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار