روز یکشنبه کمی مانده به ساعت22 درست زمانیکه اعضای خانواده ها زمان در کنار با هم بودن را سپری می کردند ،به یکباره زمین خشم کرد و با تکانه های عجیب و ترسناکش ثانیه های غمباری را بر مردم غرب تحمیل کرد ،ثانیه هایی که سالیان سال خاطرات تلخ ومصیبت بار آن بر دل وروح مردمان این سامان سنگینی می کند.
کد خبر: ۵۲۴۴۲۳
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۹ 14 November 2017
تابناک ایلام علی اصغراسدی::گویا غم ومصیبت با مردمان این دیار ،وارثان ومالکان واقعی ایران زمین همزاد شده است ،هنوز دیدگان خیس شده از غم ومصیبت سنگین، زنده زنده سوختن سیاوشان بال سوخته این سامان خشک نشده بود که سایه شوم وغمبار زلزله ای 7ریشتری ،بار دیگر بر غرب کشور گسترانیده شد و این بار نه ایران بلکه جهانی را در پرپر شدن بیش از چهارصد زن ومرد اندوهگین وغمبار کرد.

روز یکشنبه کمی مانده به ساعت22 درست زمانیکه اعضای خانواده ها زمان در کنار با هم بودن را سپری می کردند ،به یکباره زمین خشم کرد و با تکانه های عجیب و ترسناکش ثانیه های غمباری را بر مردم غرب تحمیل کرد ،ثانیه هایی که سالیان سال خاطرات تلخ ومصیبت بار آن بر دل وروح مردمان این سامان سنگینی می کند.

سرزمین من هنوز ترکش موشکها وخمپاره های دشمن را برپیکر خود دارد،هنوز روستاهای این مناطق با مین وسیم خاردارهای آن زمان همنشین اند و هر از گاهی خانواده ای را در غم عزیزش دادغدار می کند ،هنوز جای خراش های صورت مادران فرزند از دست داده  این دیار بهبود نیافته و هنوز درد خداحافظی دره های مرگ با کوله بران رنج دیده اورامانات بردوش مردمان کرد زبان سنگینی می کند،که شامگاه سهمگین واندوهبار یکشنبه رقم خورد و خاطرات تلخ آن برای همیشه در دلِ تقویم تاریخ دردو رنجهای مردم این سامان ثبت وضبط شد.

بیستون تکان خورد و صدای تنبور در حنجره دالاهو لرزید. صدای شیون از زنان کرد بلند شد و بعض در گلوی کودکان پدر از دست داده ترکید و مردهایی که در به در دنبال زن و بچه خود زیر آوار ماندند. این اندوه نو نیست. این زخمی است که هر چند سال یک بار در بخشی از تن وطن نو می‌شود.

مردمان دیار غرب از ثلاث باباجانی گرفته تا شیخ صله واز گله ،از سرپل تا اسلام واباد وقصرشیرین در میان تلی از خرابه های محل زندگیشان ،دومین شب سخت زندگیشان را درحالی سپری کردند که عزیزترین کسانشان در زیر خانه های آوار شده گرفتار شده اند . چه بسیار مادرانی که چشم امیدشان به دستان امدادگرانیست که ساعتهاست برای رهایی گرفتار شدگان این حادثه اندوه بار در تلاشند.

این روزها صدای شیون وزاری مادرانه از جای جای سرزمین فرهاد به گوش می رسد و همنوا با ضجه های مادرانه دیارم ،ایرانی زانوی غم بر بغل گرفته واشک می ریزد .آثار این همدردی را می توان این روزها در میان شبکه های درهم تنیده مجازی و شبکه های اجتماعی به وضوح مشاهده کرد ،ایرانی یکپارچه و همراه با مردم کرد نشین غرب کشور ،آهسته آهسته می گرید.

برادر وخواهر کُردم ،درست است که سالهاست در میان بی کسی و فقر ودر هیاهوی بلند باندبازیها وسیاسی بازیها مغفول مانده ای ،می دانم که هنوز درد کمرشکن جان دادن برادران کوله برتان هنوز بر جان وروح تان سنگینی می کند ودرد وبر روی درد کمرشکن است .امایقین بدان که تو دراین غم واندوه تنها نیستی ویک ایران آریایی از خلیج همیشه فارسش تا کرانه های آبی خزر ،در غم ورنج تو شریک است وشریک خواهد ماند.

عمق درد ورنج های مستولی شده بر مردمان دیار دالاهو واورامانات را می شود در این زلزله به وضوح دید،درد ورنج هایی که سالیان سال است مردمان رنج کشیده ومرز درا این دیار به جان خریده و دم نزده اند ،عمق فاجعه رامی توان درروستای رجبی وشهرک ازگله وروستای شیخ صله و شهر سرپ وذهاب با دل وجان لمس کرد. ساختمانهای خشتی و غیر مقاوم ،جاده های پر پیچ وخم وبی کیفی تو ناامن اینک بلای جان مردمان دیارمان شده اند .تنها بیمارستان شهر با هرچه درآن بوده است درزیر خروارها آجر وسیمان مدفون شده است .

تا کی باید نابرابری و بی عدالتی در تقسیم عادلانه رفاه وآسایس وخدمات را دراین کشور باید به نظاره بنشینینم ،تاکی باید توسعه نا برابر درمیان روستاها وشهرهای این مملکت لانه کند ،تا با کمترین لرزه اوج دردها ورنج های ناشی از توسعه نامتوازن برملا شود ؟! تا کی باید جز غم فقر و محرومیت و بیکاری و آسیب‌های باقی مانده از جنگ غرب مظلوم حتی بیمارستان هایی کافی برا مداوای مجروحینش نداشته باشد. ایلامی که سینه سترگ ایران بود در برابر دشمن بعث. کرمانشاهی که مردانه سپر تجاوز صدام بود اکنون پهلوانی زیر آوار مانده است.

اینک هنگامه درنگ نیست ،ایستادن جایز نیست ،مردان وزنانی در دل خاک مدفونند ،وچشم براه کمک ! ملت ایران می دانند که این مردمان چهارسال است همه داشته های خود را فرش زیرپای زائرین اربعین کرده اند ،ملت ایران می دانند چهارسال است این مردم برای استقبال و پذیرایی از شما دراربعین کم نگذاشته اند ،اینک اینان چشم براه کمکها ومساعدتهای شمایند ،امروز روز تحقق شعار" جبران می کنم " هاست .

مدیران ومسئولینی که تا همین د و روز پیش برای کم کردن درد ورنج های این مردم نازنین مرز نشین کم بی توجهی کردند ،برای مقاوم سازی خانه هایشان ،بهبود زیرساختهایشان ،کم کاری کردند ، باز هم دیر نشده است ،به یاریشان باید شتافت ودر هنگامه غم ودرد در کنارشان باید بود ،با خدمتی بهتر و تلاشی افزونتر می توان قدری ازآلام ودردهایشان کاست.براستی که فردا دیراست..
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار