محمود کرمشاهی
کد خبر: ۲۷۴۵۱۰
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۳ 08 August 2016

امروزه در دنیای علم فیزیک فرضیه نسبیت انیشتن، بعنوان یک فرض اثبات شده گویا در علوم دیگر کابردهای مختلف دارد.بطوریکه مفهوم نسبیت و نسبی گرایی در فلسفه،جامعه شناسی،سیاست و اخیرا مدعیان دین مصطلح می باشد.

در تئوریها و نکات عرصه جامعه شناسی بویژه تئوریها حاکم برغرب ، جولانگاه مفاهیم از جمله مدرنیسم پست مدرنیسم،سکولاریسم،بخصوص نسبی گرای(Relativism)می باشد.این مفهوم در تقابل با مطلق اندیشی و خاصتر در تضاد با پایه و اساس اخلاق محوری و اصول و محکمات دینی و آسمانی قرار می گیرد.

چنانکه در نظر صاحب نظران و اندیشمندان «نسبی گرایی»می خوانیم ، هیچ چیز مطلق نیست و هرچیزی بستگی به شرایط زمانی و مکانی آن در نظر باید گرفت.بدین سان امری و عملی در شرایط زمانی و مکانی مفید و سازنده است و در برهه ای دیگر ممکن مضر و منفی شود.

همین مفهوم بنوعی مکمل پازل گونه مفاهیم غربی از جمله مفاهیم جامعه شناختی فونکسیونالیسم(کارکرد گرایی)و مثبت گرایی(تجربه گرایی)و سکولاریسم(دنیاگرایی)مستتر می باشد.

نتیجه این ادبیات و تفکر در غرب چشم انداز(PersPective)و نگاه خاصی در اندیشه،نظر و رفتار خواص و عوام جامعه ایجاد کرده است.بدین سان این گونه نگرش و در سطح فنی تر در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی ،سیاسی،فرهنگی،اقتصادی و دینی غرب و غرب مآبان تصریح پیدا کرده،بطوریکه برون رفت از این نگرش برای جامعه غربی از حیات تا مماتشان غیرممکن است.

امروزه اینگونه تفکر و نسخه های رفتاری و تربیتی و حقوقی تحت عنوان«حقوق بشر»از بنگاه های خبرپراکنی غرب گرفته تا مجامع و شوراهای تصمیم گیری جهانی از جمله سازمان ملل ، شورای امنیت و نهادهای سیاسی و اقتصادی فرهنگ موازی آن در بوق و کرنای خود دمادم می نوازند و در صورت تخطی و تعارض کمی و کیفی دولت ها و ملت ها با استاندارهای اعلام شده شان تحت عنوان«ناقض حقوق بشر»می خوانند.

این طرز تفکر و اهتمام در جوامع جهانی سومی بویژه کشورهای خاورمیانه که حایل میان جهان شرق و غرب می باشند با فراز و فرودی بیش تر نیز وجود دارد.

خیلی حاشیه نرویم و از عنوان مقاله دور نشویم حکایت حاکمان فعلی ترکیه بویژه نگرش و عملکرد "رجب طبیب اردوغان"در ترکیه می باشد.اگرچه نظام اقتصادی ترکیه در دو لبه نظامهای اقتصادی تولید کننده(صاحب سرمایه و دانش تکنولوژی)درغرب و مصرف کننده(دارای مواد اولیه و بازار صنایع مونتاژ)در جهان سوم(شرق)قرار دارد و بنوعی زیرکانه از این دوگانگی (دوالیسم)بخوبی استفاده می کند. بطور مثال این کشور از ترانزیت نفت و گاز و صنعت توریسم و همچنین جذب گردشگر بخاطر شرایط جغرافیا و اکولوژیکی و تاریخی در جهت اشتغال و درآمد و ارز آوری بخوبی استفاده می کند.

لذابرخورداری از این امر بخاطر چراغ سبز به اندیشه های غربی و تفکر سکولاریسم (جدایی دین از سیاست)متأثر از سیاست آتاتورک و نسبی گرایی با هارمونی غربی و اندیشه های برآمده از اقتصاد فایده گرایانه و کاسب کارانه غربی می باشد.

اگرچه سرزمین و کشور ترکیه بازمانده بقایای امپراطوری عثمانی و یادآور تقابل تفکر دینی و سلطانی آنان در مواجه با غرب(اروپا) و اندیشه های اصلاحی لوتروکالونیستی مسیحیت بوده است ، اما غرب پس از جنگ های فرسایشی و با هدف مهار تفکر دینی(اسلامی) در دو سده اخیر و غارت ثروت دنیای شرق(خاورمیانه) امپراطوری عثمانی را دچار رخوت و سستی گردانید و نتیجه آن تبدیل شدن امپراطوری عثمانی بنام «مرد بیمار اروپا»می باشد.

غرب در دشمنی با تفکر و اندیشه های غیرخود هیچ وقت کوتاه نخواهد آمد.لذا برای اضمحلال اندیشه های مغایر ، همیشه در حال خدعه و نیرنگ گوناگون می باشد . امپراطوری عثمانی در گذشته و ترکیه معاصر فرصتی بوده و هست که غرب برای دین زدایی و سکولاریسم خودخواسته(دنیاگرایی)در جهان اسلام بطور مثال با روی کارآمد کمال آتاترک در ترکیه ظهور و بروز کرد.

جذاب بودن و اجرایی نمودن این تفکر در ترکیه عصرکمال آتاترک فقط متأثر از تحکم و الزامی و دستوری بودن از بالا نبود بلکه ناشی از نفوذ و رسوخ تفکر اندیشه غربی و( اروپایی ) در جامعه دوره کمال آتاتورک و احساس خود کم بینی جامعه مذکور بوده است.

غرب بدنبال همین سناریو در زمان رضاشاه درایران بود که تا حدودی از طریق ابزارهای قدرت و تبلیغات قصد پیاده نمودن آن را داشت. اندیشه غرب برای کسب نتیجه و سرانجام مقصود،فرصت های اغواکننده اقتصادی بصورت سرمایه گذاریهای شرکت های چند ملیتی و سیاست درهای باز در برابر ترکیه در پیش کشیده تا شاید اندیشه ای دینی و اسلامی که در پشت درها و در جوار همسایگی خود می دید لوث و کم رنگ نماید.

در نهایت جامعه دینی و اکثریت مذهبی ترکیه پس از دوگانگی های رفتاری ، حقوقی و سیاسی غرب نسبت به ترکیه بخصوص عدم جذب در اتحادیه اروپا و بهانه های مختلف از جمله عدم رعایت استانداردهای غربی ( اروپایی ) ترکیه،موجب گردید افراد و احزاب مردمی و اسلامی ترکیه بعد از ناکامی در حرف و عمل اتحادیه اروپا،بخود آیند و با اصلاح نگرش خود به خویشتن تاریخی و دینی رجعت نمایند. شاهد این ادعا اقبال عمومی به حزب عدالت و توسعه با رویکرد دینی درترکیه در زمان "اربکان"می باشد.

حال پس از فراز و فرودهای "حزب عدالت و توسعه" که مجال طرح آن در این مقال نیست«رجب طبیب اردوغان»با سیاست یک بام و دو هوا به ظاهر ترکیه را که بعنوان جامعه پیشرو درجهان اسلام تبدیل شده بود، به سمت و گردنه سقوط و برباد دادن آنچه رشته و جمع شده است می برد. کسی فکر نمی کرد «رجب طبیب اردوغان»در روزی که بخاطر حمایت از مردم مظلوم غزه و غرق شدن کشتی مرمره تئسط صهیونست ها در دریایی مدیترانه ترکیه در نشست " داوس " سوئیس در مقابل باشیمون پرز رئیس رژیم اشغالگر مورد خطاب قرار دهد و با حدت و شدت کلمات و حملات تاریخی و شجاعانه مطرح نماید و پس از ورود به ترکیه بعنوان قهرمان ملی و دینی با استقبال درون جامعه ترکیه و جهان اسلام روبرو گردد .

رجب که بعنوان سرمدار مبارزه با تقابل با صهیونیزم جهانی لقب گرفته ، به یکباره امروز مرکز تصمیم گیری در تقابل با نظام قانونی سوریه و محور مقاومت و مبارزه با رژیم اشغال گر صهیونیستی شود و بعنوان تدارکات چی گروه های تروریستی داعش در بلاد اسلامی بویژه سوریه گردد.بواقع حاکمان امروز ترکیه سواره نظام سیاست های صهیونیستی و آمریکایی و سعودی(زر و زور و تزویر)در خاورمیانه شده اند.

جنگ مسلمان علیه مسلمان و نفوذ مزدوران صهیونیزم در بدنه تفکرات تکفیری وهابی آل سعود(آل سقوط)با ظواهر دینی و احکام سلفی و شرعی ، "خون بی گناه" خرد و کلان،پیرو جوان و زن و کودک این دیار را مباح دانسته و گله دار به مسلخ " ذبح تکفیری " می برند. با این توصیف باید به کاریکاتوریست یکی از روزنامه های ترکیه که چند پیش تصویری قبیح از کشور ایران ترسیم نموده بود سربسته باید گفت گذر زمان بسرعت ثابت کرد متولیان امر در ترکیه مستحق آن کاریکاتورند.

با این هوشمندی!هنوز خیلی زود است حاکمان فعلی ترکیه در رأس آن رجب طبیب اردوغان متوجه گردد ، از این بازی قمار گونه اش چه برگ برنده ای و پاداش چشمگیر و پایداری نصیبش گردد!؟

راستی! چه بازی عجیب این چرخ روزگار دارد.معارض و مخالف دیروز نشست "داوس" سوئیس امروز بر سر تحکیم روابط و برقراری دیپلماسی نزدیک(پیدا و پنهان)بارژیم صهیونیستی چه تلاش و جسارت های بخرج داده و می دهد.در این گیرودار و تقابل و دشمنی دیروز و گرمی روابط و دیپلماسی فعال امروز چه می توان گفت و چه می توان دید؟! در واقع می توان وضعیت موجود را می توان برپایه فرهنگ و اندیشه نسبی گرایی منتیج از تئوریها و اندیشه غربی باز تعریف نمود.اندیشه های که هیچ اساس و پایه مطلق و ارزش دایمی را نمی پذیرد و اخلاق را تابع شرایط زمانی و مکانی می داند.

مبتنی براندیشه نسبی گرایی و رویکرد عمل گرای«Precmatism»تقابل دیروز اردوغان ژست سیاسی یا به عبارت لاتین پروپاکندای"Propacanda" برای محبوبیت و تثبیت در درون جامعه دینی ترکیه بود و ارتباط امروزش با دولت صهیونیزم پاسخی برای کسب امتیازات و جوایز سکولاریزه شدن و جاه طلبی های تاریخی و قومی و تداعی«عثمانی بزرگ»رؤیا گونه اش می باشد.

سیاست نه این و نه آن و هری هری مذهب بودن «مش رجب»ماندنی نخواهد بود.شواهد و گواه آن در کودتای نافرجام خودی ها درون حزب و ژنرالهای به ظاهر گوش بفرمانش می باشد.هرچند همانطورکه گفته شد نمی توان باورکرد این"کودتاه واقعی"بودیا سیاست مقتضی ناشی از"نسبی گرایی" اردوغان برای مهار مخالفان و حذف حداقل صداهای مخالف است . بطوریکه گرایشهای دیکتاتور ما بانه اش حتی صدای از آنطرف آبها از سوی مهره ای یا متفکری باز نشسته همانند«فتح اله گولن»نمی تواند تحمل نمی کند .

در هر حال با این رویه حاکمان ترکیه و در رأس آن رجب طبیب اردوغان با "بازی سیاسی" یا "سیاست بازی " گونه اش،باید منتظر حوادث پرفراز و فرودی در این کشور باشیم.بنظر می رسد مسیر«رجب»شبیه مسیر«صدام»در عراق خواهد بود.مهره یابرگه ای که در زمان و مکانی مفید و کارساز برای غرب و صهیونیزم می باشد و براساس دیدگاه و رویکرد نسبی گرایی سیاسی غرب به مهره یا برگه ای سوخته و ناکارآمد تبدیل خواهد شد.حسن ختام وضعیت گرگ و میشی خاورمیانه و مدعیان جنگ طلب موازی با اندیشه غرب را بایستی از اشعار شاعر غزل سرای کشورمان«حافظ علیه الرحمه»به پایان می رسانم که می فرماید:

خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان زین فتنه ها که دامن آخر زمان گرفت


اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار