تابناک ایلام علی اصغر اسدی ::حادثه تلخ گروگانگیری خونین روز گذشته ایلام را از هر زاویه ای که مورد کنکاش قرار دهیم ،در نهایت به فرجامی به نام بی مهارتی در تمام شئون رفتاری ،اخلاقی و مدیریتی منتهی می شود.
اقدامی عصیانگرانه که یک سر آن به بی مبالاتی و‌نبود راهبرد منطبق بر اصول چارچوب های مدیرگزینی ،انتصابات و استخدام بی ضابطه ومبتنی بر رانت و رابطه بازی و یک سر دیگر آن به خلاء نبود مهارت کنترل بحران در تمامی دستگاههای مسئولی ختم خواهد شد که این روزهای عهده دار صیانت از منافع و امنیت مردم شده اند .
بدیهی است در ساختار مدیریتی دستگاه نظارت ناپذیر و بی در پیکر بنیادی که نام مستضعفان را به یدک می کشد اما شیوه مدیریت ،جذب نیرو و منابع و هزینه مالی آن از بزرگترین کارتل های تجاری تبعیت می کند، کارکنان ناراضی آن برای احقاق حق خود راهی جز گروگانگیری ،خشونت و ریختن خون چندین بیگناه را در پیش روی خود نبینند.
وقتی طبیعت ماندگاری و رها نمودن ها ،حتی به آب ذلال حیات بخش رنگ و بوی گندیدگی می بخشد ،در کارتلی اقتصادی نتیجه رهاشدگی و نظارت ناپذیری به خروجی چنبره یک گروه خاص بر ساختار مدیریت و متعاقب آن به حاشیه کشانیدن اهداف و برنامه های آن دستگاه بیانجامد.
تا در وانفسای سختی ها و گرفتاری های ناشی از سختی معیشت انسان هایی که وقتی آب از سرشان بگذرد ،یک‌وجب یا یک متر بودن آن برایش توفیری نداشته باشد ،خالق تراژدی غمباری شده تا جهانی را مبهوت این اقدام تاسف بار و اعتبار زدا از ساختار مدیریت کشور نماید .
آری ! آنگونه که معاون امنیتی وزیر کشور در بررسی چرایی این رویداد هولناک پرده از رفتارهای هولناکتر از ماجرای خونین روز گذشته ایلام بیافکند و اعلام نماید که قاتل بدون ملاحظات گزینشی یعنی با دور زدن یک اصل مهم حراستی و کتمان سوابق گذشته فرایند بکارگیریش طی شده است.
طبیعی است نادیده انگاری یک اصل بدیهی رفتاری برای جذب نیرو آن هم در سازمانی مهم که دار و ندار مردم مستضعف را در اختیار گرفته است ،منجر به رویدادی شود تا در آنی از یک سو تشت رسوایی پنهان کاری ها ،زد وبند ها و سواستفاده های صورت گرفته در آن بر زمین بیافتد و از سویی نیز برای همیشه خانواده هایی را اسیر درد و غم کشتار عزیزانشان نماید .
امروز بنیاد مستضعفان پس از مرگ سهراب ها ،نوشداروی عزل مدیر دستگاهی را تجویز کرد که در حیات و ممات فرزندان از دست رفته این سامان و آبروی ریخته شده ساختار سیاسی کشور هیچ نقشی نداشته باشد .
اگر مدیران بالادستی دستگاههای نظارت ناپذیری که در پول های انباشته شده مستضعفان غوطه ور شده اند ،همپای تقدسی که برای اجرای منویات این دستگاه دست و پا کرده اند ،ارزش مداری را در اهداف و برنامه های مدیریتی خود لحاظ می کردند و قدری مدیریت را با چاشنی ضابطه طعم می بخشیدند ،امروز نه ناله پدر و مادری از فقدان جوان رعنایش بلند بود و نه مادری در مقابل اتاق آی سیوی بیمارستان ،برای بازگشت عزیزش تسبیح دانه می کرد .
سازمانی که شیوه استخدام و مدیر گزینی اش نه بر پایه مهارت،تخصص ،تجربه و فنون مدیریت بلکه بلکه بر محور منویات و تعارفات بچرخد ،نتیجه ای جز تربیت مدیران بی بهره از فن و مهارت کنترل خشم ناشی از تبغیض و اختلاف و بهره مندی از پرسنلی که فقط زبان انفجار را برای پیگیری حق خود می شناسند را نباید برایش متصور بود.
هر دلیلی که برای بروز بحران خونین اما سراسر تاسف بار امنیتی روز گذشته بتراشیم ،هرگز نمی توانیم خود را قانع کنیم که عاملی جز بی مهارتی مدیریت بحران در پشت این رویداد بی سابقه نخفته باشد
وقتی شیوه مدیریت ها به عصیان کارکنان بیانجامد و مدیر از مهارت و قدرت کافی برای کنترل و اقناع کارمند ناراضی بی بهره باشد ،طبیعی است از درب حیاط این چنین دستگاهی یازده پیکر خونین خارج شود.
آری عزل امروز مدیر دستگاهی که بانگ حاشیه اش از مرزها فراتر رفت هم دیرهنگام بود و هم ناکافی ! البته نوشداریی بعد از مرگ سهراب ها !!
البته یادمان نرود که دور و برمان پر است از چنین دستگاههای قانون گریز و نظارت ناپذیری که فقط چنین رویدادهای تلخی توان نمایان ساختن اندرونی تو در توی آن را دارند!
بحث درباره کنترل میدانی بحران هم بماند به وقتش
